روز خوب مثل سال نکویی که از بهارش پیداست از صبحش پیداست. وقتی شب قبل سه ساعت خوابیده باشی و از بیخوابی سردرد گرفته باشی و گرمای تابستان طاقت فرسا هم به تو اثر کرده باشد هرچقدر هم تلاش کنی که تلقین کنی روز خوبیست دست آخر یک جایی همین بیخوابی و سردرد کلافه ات میکند و خوابت نمی آید، نمی آید و بالشتت همچون سنگی میشود که خواب را از تو میگیرد. چه گرمای مزخرفیه آخه که آدمو گرمازده میکنه؟!