رفتنی به از ماندن!
Tuesday, 23 June 2015، 08:56 PM
یک مساله آن است که اگر رفتن را خوب بلدید و میدانید که چطور باید رفت پس رفتن را زودتر از موعدش شروع کنید پیش از آن که دیر بشود، پیش از آن که کسی اهلی بشود، که آن وقت شازده کوچولوی داستان زندگی کسی نشوید بی هوا. بعضی آدم ها کارهایی که بلد نیستند را بیشتر دوست دارند، یکی همین آدم هایی که ماندن نمیدانند، اما بر یاد گرفتنش اصرار می ورزند و دست آخر مثل کلاغک داستان میشوند که راه رفتن کبک را که یاد نگرفت، راه رفتن خودش راهم یادش رفت، آن وقت است که همانطوری که در گل بمانده پای دلشان نه ماندن را میدانند و نه رفتن را یادشان می آید.