سایه روشنی از زندگی...
Tuesday, 4 August 2015، 05:42 PM
نقاشی های حک شده بر لوح قلبم را
سایه روشن میزنم
بغض هایم را سیاه خواهم کرد
خنده هایم را سپید
گاه به گاهی محو می کنم
آن چه که در لابلای گذر زمان نام
آن را خاطره نهادم
خطر غرق شدن درخاطره ها
همواره در کمین به سلاخی
کشیدن روحم نشسته است
پ.ن: یه نوشته قدیمی بود که از میون آرشیو خوانیها بیرون کشیده شد.