از قضاوت آدم ها بیمی ندارم، اما از تلاش انسان ها برای تغییر دادن دیگران چنان که خودشان دلشان بخواهد میترسم. از غمگینی و ناراحتی بیزارم اما از تلاش آدم ها برای همیشه شاد دیدن دیگران بیزارم. همه آدم ها اجازهدارند، اصلا احتیاج دارند که گاهی حتی بی دلیل، برای زمانی موقت در زندگی غم را تجربه کنند، وا بدهند و بی انصافیست که کفش هایشان را نپوشیده باشی اما درباره زندگیشان راحت نظر بدهی، خودت را جای آن ها متصور نشده باشی، بیرون زندگیشان را دیده باشی و درونشان را حدس و گمان زده باشی. شادیشان را شریکشان بوده باشی و وقت دلگیر بودنشان در دورترین نقطه ممکن نشسته باشی و حکم صادر کنی. به آدم ها باید فرصت داد، فرصت تنهایی، فرصت ناراحتی، دل گرفتن، اما نباید به رویشان آوردآنقدری که عظمتش بخواهد شکوه شادمانیشان را بی هویت کند. اینطور شاید مطمئن بشوی که هیچ آدمی عظمت شادی را با سایه کوتاه غم دم غروب عوض نخواهد کرد.