هر آدمی در زندگیش باید رها کردن را یک بار هم که شده برای همیشه یاد بگیرد. گاهی نباید این تو باشی که همیشه برای حل مشکلات اقدام میکنی، گاهی نباید این تو باشی که پیشقدم رفع دلخوریهایی...گاهی هم باید "رها" کرد به جای آن که هربار خودت را مشتاق رفع "مشکلات" نشان بدهی، آن وقت است که شاید متوجه بشوی که برای هیچ رابطهای از دوستی تا عشق نه باید عجول بود، و نه باید آنقدر زمان داد تا از تب و تاب افتاد...باید یاد گرفت که همیشه برای هر صبری کاسهای اندازه درنظر گرفت و چوب خطت راتا همانجا درنظر گرفت و اگر گنجایش آن تمام شد رها کرد و حس آزادی را به اسارت به قیمت ارزان معاوضه نکرد. آدمی اگر رها کردن را یاد نگیرد تا ابد در قفس دیگران باقی می ماند و این غمگین ترین حس آدمی میتواند باشد.