مهم نیست اکنون در چه حالی. شادی غمگینی ، عصبانی .. هرچه هستی باش امابپذیر که همه چیز در زندگی گذران است. حتی حال بد اگر خودت بخواهی... این روزها دیگر دلم نمیخواهد به آینده بروم ، چرا که بعداز هفت هشت سال حس میکنم باز دوباره تمام شیطنت هایم ، حس و حالم ، برق چشمانم ، انرژیم برگشته و دلم نمیخواهد به گذشته بروم چرا که هرچه بوده را در گذشته حل کرده ام و رها کرده ام وبه حال آمده ام...دیگر نه میخواهم اضطراب آینده را داشته باشم و نه ناراحتی و شادی گذشته را ، که فقط میخواهم روی حالم متمرکز باشم. تلاش میکنم، قوی می مانم و امیدم را حفظ خواهم کردو باور دارم که بالاخره راهی پیدا میشود ...پذیرفته ام که گه گاه حالم بد میشود ، پذیرفته ام که گه گاه دلم میگیرد اما بر استمرار حال خوب متمرکز شده ام، بر آن که زیاد در حال بدم نمانم ، نگذارم افکار منفی درسرم زیاد لانه کند و خشت به خشت بدنم را با یک زمین لرزه مهیب ویران کند؛ چرا که هر فکر منفی مثل آتشی زیرخاکستر است که یکهو میشود آتشی که برجان کل زندگیت می افتد...باید مراقب بود.. مراقب حال خوب، مراقب استمرار حال خوبت و مراقب زندگی و امیدواریت.