نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۱۴۸۲ مطلب توسط «notenevis ...» ثبت شده است

آدمیزاد هیچ گاه قانع نیست. همیشه حسرتی از نداشته هایش درون دلش هست. همیشه رنج هایی از داشته ها و نداشته هایش کشیده که گاه خواسته و ناخواسته در دام مقایسه با دیگران می اندازدش و دورش میکند از عده ای که حس میکند همدرد او نیستند. این میان امان از آن وقتی که در دسته آدم های کمالگرا هم جای بگیری که گاه پیش می آید که به جای لذت بردن از مسیر، آنقدر غرق هدف میشوی که یادت میرود از طبیعت مسیر هم لذت ببری. در زندگی همیشه چیزی هست، مقصدی هست، مقصدی برای تمام شدن و مقصدی برای رسیدن در ایستگاه بعدی! و زندگی آنقدر ایستگاه های مختلف آن دیدنیست، بین هردو ایستگاهش گاه بسیار و گاه اندک جاذبه ای برای دیدن هست که کاش یادمان نرود و نگاه بیاندازیم. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 August 18 ، 00:54
notenevis ...

سکوت آدم‌ها همیش دو معنی دارد، یا مساله آنقدر بی ارزش است که طرفین ترجیح می‌دهند به خاطرش سکوت کنند و یا معنایش آنقدر عمیق است که غرق آن چنان می‌شوند که فرصت حرف زدن را از هم دریغ می‌کنند. من می‌گویم سکوت اما از آزار روحی روانی هم بدتر است، حرف بزنید، دعوا کنید آنقدری که مساله حل بشود ودرون ظرف زمان حل نشود که اگر شد آن‌وقت یک روز همین سکوت چون اتش زیرخاکستری دودمانتان را بر باد می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 August 18 ، 17:35
notenevis ...

تلاش برای دانستن حقیقت خوب است. آدمی باید گاه برای دانستن واقعیت و حقیقت تلاش کند اما میدانی گاه تلاش برای دانستن یک واقعیت تبدیل به جنونی میشود که آدمی را از انسانیت به دور میکند، از هیجانات مثبت ، از عقل و منطقی که باعث میشود آدمی معقول نگاه کند به همه چیز... گاه حتی باعث میشود با موجی همراهت کند که تو را به قهقرایی ببرد که ته آن حقیقتی پوچ و دروغین است. گاه باعث میشود آنقدر محیط پیرامونت را تحت تاثیر قرار دهد که لجنزارش کند حتی ...گاه لازم است دست از این همه تلاش برداریم، ما مرکز جهان نیستیم، کدخدای هیچ کجا نیستیم و قرار نیست با واقعیت آنقدر مست بشویم که چون آن مست لایعقل تلوتلو خوران عقلمان آنقدر زایل شده باشد که در کوچه های حقیقت گم شده باشیم. گاه لازم است بپذیریم که دانستن واقعیت و حقیقت قرار است چه کمکی به ما کند؟ چه سود و منفعتی به حال ما دارد؟ اصلا قرار است به کجا برساند ما را... قرار نیست همیشه هم ما از همه چیز سردربیاوریم...کاش رها کنیم خیلی چیزهایی که بهای دانستنش آنقدریست که خیلی از آدم های دور و برمان را حتی قربانی این جنون خودخواهانه احمقانه کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 20 August 18 ، 15:42
notenevis ...

زانو نمیزنم حتی اگرسقف آسمان کوتاهترازقد من باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 20 August 18 ، 13:12
notenevis ...

دیگران از درون آدم به راحتی میروند، اما بعضی هنرمندتر از آنند که از دل و جانت بروند. به قول سعدی جان "دیگران چون بروند از نظر از دل بروند. تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی." حکایت همین آدم جان هاست دقیقا. حال یکی بیاید برایم بشمارد و بگوید چرا این آدم های جان جانانی اینقدر تعدادشان کم باید باشد!؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 20 August 18 ، 13:11
notenevis ...

شاید کمی سرتق به نظر برسم، شاید کمی مغرور و بی توجه و خودخواه...شاید کمی اینطور به نظر برسد که نگاه از بالا به تمام آدم ها دارم و بورژآی درونم بسیار فعال است و شاید گاه رفتارهای خود من هم دامن بهشان زده است اما هیچکس نمیداند درونی دارم که اگر کسی از من رنجش خاطری داشته باشد یا دلخور باشد با تمام وجود ناراحت میشوم. شاید روراست بودنم گاه آزاردهنده باشد حتی اما برای متعادل کردن الاکلنگ زندگی گاه مجبورم. گاه دلم میخواهد یکی باشد که بداند درون من یک آدم پراحساس است که دنیای آدم ها برایش بسیار قابل احترام است و کمی شکننده است درونم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 18 August 18 ، 14:53
notenevis ...

دنیای آدم ها از دور قشنک تر است و تلاش برای نزدیک تر شدن به آدم ها گاه پوچ ترین به نظر میرسد اما اگر هوس کنی دنیای آدمی را لمس کنی خودت را قطعا در معرض خیلی حس های متفاوتی قرار دادی که بارها و بارها ممکن است حتی تو را به تناقض برساند، به تنفر، خشم، عشق ، مهربانی و تمام حس های انسانی که منشا آن عقل شاید نباشد. ریسک نزدیک بودن به دنیای آدم ها، گاه شبیه یک قمار بسیار عظیم است اما از تو قطعا یک انسان اجتماعی تر، قوی تر و شهودی تر میسازد که میتواند در کنار عقل و منطقش قدرت درک و همدلیش را نیز پرورش دهد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 18 August 18 ، 14:47
notenevis ...

ما از این شهر غریبه بی تفاوت کوچ کردیم از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی برنگردیم

خونمون رو دوشمونه ما یه آه دوره گردیم ما واقعا با هم چه کردیم

ما غنیمت های بی رویای این جنگای سردیم زندگیمون کو ببین ما کشته های بی نبردیم

بی خبر از حال هم آواره ی دنیای دردیم ما واقعا با هم چه کردیم

تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن

بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …

تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن

بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …


پس بدین فرصت خندهامو پس بدین شادی تو صدامو پس بدین قلب عشق آشنامو

لااقل پس بدین گریه هامو …

تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن

بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …

تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن

بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …



شهر حسود از زند وکیلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 August 18 ، 15:33
notenevis ...

دور شدن همیشه هم بد نیست، همیشه هم رفتن مفهومش" از دل برود هر آنکه از دیده برفت " نیست. گاهی باید به وقتش، درست زمانی که تکرار به جای تازگی نشست گذاشت و گذشت و رفت، تا بلکه دیگرانی باشند که ماندنت را قدردان باشند، تا دلی برایت تنگ بشود و ریشه محبتت بیخود و بیجهت خشک نشود.اصلا میدانی، خاصیت آدم همین است که درست مثل گیاهی که اگر آب زیاد به ریشه اش برسد، یا زیاد تشنه بشود میخشکد، آدم ها هم اگر زیادتر از حد نزدیک هم بشوند،  ریشه مهر و محبتشان خشکیده میشود، گه گاه باید فاصله گرفت، دور شد، تعادل را برقرار کرد تا محبت دچار فراموشی نشود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 14 August 18 ، 13:27
notenevis ...

از میان آدم‌ها همان‌هایی عزیزتر میشوند که پوسته قوی، پرانرژی و شاد تو را جدی نگیرند و برخلاف بقیه بتوانند درون شکننده و حساست را بشناسند و به وقت‌های دلتنگی، دل گرفتن و ناراحتیت به فریادت برسند. از میان آدم‌ها همین‌ها هستند که ماندگارند، باقی تنها رهگذرانیند برای گذران عمر و زندگی کنارشان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 14 August 18 ، 12:10
notenevis ...