نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشقانه» ثبت شده است

به دنبال یک حس ماورایی
در فراسوی این کره خاکی در تونل زمانم
میخواهم در آن سوی آسمان 
درجایی که سرخی آسمان 
هنگام غروب وطلوع خورشید
به تاریکی و روشنی می گراید
خودم را پیدا کنم ...
آن جا که دیگر زمینی وجود ندارد 
و من رها از هر جسم خاکی 
خودم را در آغوش باد رها خواهم کرد 
و رختم را در هر جایی پهن خواهم کرد...
آن جا که دیگر همه رنگ ها 
رنگ زیبای یکرنگی شده است 
وکلاف سر در گم ذهن 
مغشوش من از هم گشاده شده است ...
آن جا که هر قلب نا آرامی 
را آرامش ابدی می دهند ...
آن جا که رنگین کمان 
هر روز به دیدارم می اید 
و آسمان آبی زیباترین رنگ دنیای میشود...
میخواهم یک احساس ماورایی را جست و جو کنم ...
آن جا که بر تابی از گیسوان زمان می نشینم 
و دیگر با الاکلنگ سرنوشت 
کاری نخواهم داشت ...
آن جا که چشم های نگرانم 
موج شادی را جایگزین 
موج تشویش می کنم...
آن جا که دریای بیکران هستیم 
دیگر هیچ تلاطمی نخواهد داشت
صاف...آرام...نیلگون
من میخواهم بال بگیرم...
دوبال که با ان بتوانم پرواز کنم و
فارغ از هر فکر وخیالی به یک 
احساس شیرین ماورایی دست یازم..


فاطمه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 August 15 ، 13:24
notenevis ...

تو از غمنومه سر ریزی من از خونِ قناری ها
به مسلخ میکشن پاتو به جرم سر به داری ها
به جرم سر به داری ها

به آواز ِ قناری های مسلخ دیده مومن باش
زمین از غیر ممکن ها پُره اما تو ممکن باش
اما تو ممکن باش

منو تو.. آبروی مونده ی باغیمو بار آور
منو تو.. باغ ِ آفت دیده ایم اما بهار آور
چنان از.. نا امیدی های هم امید می سازیم
که از یک.. شمع باور مُرده صد خورشید می سازیم

اگرچه خسته ای از حمل ِ این بغض های طولانی
حریم امن ِ موندن باش ای یار ِ دبستانی
اگرچه بغض ِ ابرای سِمِج سختو نفس گیره
بیا اشکاتو نذر ِ شونه ی من کن، نگو دیره
نگو دیره

منو تو.. آبروی مونده ی باغیمو بار آور
منو تو.. باغ ِ آفت دیده ایم اما بهار آور
چنان از.. نا امیدی های هم امید می سازیم
که از یک.. شمع باور مُرده صد خورشید می سازیم

ترانه سرا : علی اکبر یاغی تبار


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 10 August 15 ، 07:26
notenevis ...

همیشه یک نفر باید باشد که وقتی مقابلش قرار میگیری تمام قوانین رفتاریت ، تمام غروری که همیشه برای بقیه داری در مقابلش فرو ریزد چون ریختن چیزی در قلب ، چون لرزیدن چیزی در دل.یک نفر که وقتی در مقابلش قرار میگیری تمام اخم یا نگرانی و غم هایت لبخند می شود، نمی توانی حتی در مقابلش ناراحت باشی، آنقدر برایت ارزش دارد که نبودنش دلتنگت کند و گاه او را از خودت بیشتر دوست داشته باشی و تحمل دیدن غم و غصه هایش را نداشته باشی...یک نفر که نگرانت می شود ، نگرانش می شوی، بودنش حالت را عجیب خوب میکند...همیشه یک نفر باید باشد که  آرامش لحظه هایت را مدیون او هستی...یک نفری که تمام وجودت را بیدار می کند و تو را نسبت به زندگی عاشق تر میکند...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 08 August 15 ، 18:23
notenevis ...

مردها ناخواسته با احساسات زن ها بازی میکنند. این حرفی بود که مدت ها پیش دوستی به من گفت، آن وقت ها قبولش نداشتم اما بعدترها کم کم قبول کردم که حتی اگر اسمش را بازی نگذاریم اما شاید بتوان گفت مردها همیشه برای به دام انداختن زن ها و یا معشوق و کسی که دوستش دارند از حربه های مختلفی استفاده میکنند و این خودش کم از بازی ندارد، بازی هایی که گاهی از بیرون که نگاهشان میکنی آنقدر بچگانه است که خنده ات بگیرد. طبیعت حالشان همین است، این کار به آن ها شاید نوعی قدرت و حس رضایت بدهد. هرچه هست ما زن ها از این بازی بدمان نمی آید چرا که خودمان هم درگیرش میشویم و با احساساتمان میخواهیم مردها را پایبند خودمان کنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 August 15 ، 23:24
notenevis ...

اولین بار بود که عاشق می‌شد، اولین بار که قلبش برای یکی بیشتر می‌تپید، یک حس عجیب و غریب ، تمام وجودش سرشار از احساس انگار باشد،  اصلا انگار عقلی نباشد، دیوانه‌ای که یک سره عشق در چشمانش شعله میکشاند، بعد کم کم گوشه‌گیر شد، کم‌کم حوصله‌اش از ظرف دلش سر رفت، احساساتش سروی شد بلند که قدش از سقف اتاقش بالا زد، همان وقت‌ها بود که نرسیدنش آغاز شد. با خودش فکر می‌کرد رسیده‌است، اما احساساتش در آسمانی بالاتر از آسمان معشوقش بود. تمام که شد، عادت کرد، به رفت و آمد آدم‌ها، صبورتر شد، مهربان‌تر شد. فهمیده بود نه از رفتنی غمگین باید شد و نه از آمدنی زیاد ذوق کرد. اصلا همین از دست دادن بود که پخته‌اش کرده بود، همین تجربه باعث شده بود که قدر دوست داشتن را بهتر از عشق بداند. صبرش که جواب داد، یکی آمد با کلید قلبش. این بار قلبش دیگر از جا کنده نشد، بی‌قرار نشد، دیرتر عاشق شد، اما عاشق ماند ، دوست داشتنش ماندگار شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 August 15 ، 22:58
notenevis ...

وقتی تو نیستی نه هستهای ما چونان که بایدند نه بایدها
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خوانم
چندیست لبخند ها ی لاغر خود را در دل ذخیره می کنم باشد برای روز مبادا
اما در صفحه های تقویم روزی بنام روز مبادا نیست
آنروز هر چه باشد روزی شبیه دیروز، روزی شبیه فردا، 
روزی درست مثل همین روزهای ماست 
اما کسی چه میداند شاید امروز نیز روز مبادا باشد 
وقتی تو نیستی نه هستهای ما چونان که بایدند نه بایدها 
هر روز بی تو روز مباداست . . . !!! ”


― قیصر امین‌پور


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 August 15 ، 18:02
notenevis ...

بچه که بودیم روزهای معلم که میشد تا معلم سرکلاس میومد همه از قبل هماهنگ میکردیم و تا وارد کلاس میشد یک صدا میگفتیم "معلم عزیزم روزت مبارک". اون وقتا اینقدر این عبارت رو با قدرت و صدای بلند فریاد میزدیم که واقعا دوست داشتنمون نسبت به معلممون فریادمیزدیم، حتی یادمه تا دبیرستان هم هدیه میخریدیم، بزرگتر که شدیم دوست داشتن ها هم بر اساس منفعت شد، یادم نمیاد جز عزیزترین ها و رفیقای نزدیک و صمیمیم تونسته باشم کسی رو اونقدر خالص، بی ریا و عمیق دوست داشته باشم، بحث سر دوس نداشتن آدما نیست گاهی  آدم نگاه میکنه میبینه هیچی خالص نیست، هیچی اونقدر زلالی، شفافیت و صداقت و معصومیت زمان بچگی رو نداره و خیلی کم هستن آدمایی که بزرگ میشن اما توی دوست داشتن آدما همون سبک بچگیاشون رو دارن و شاید اینجور آدما حساس ترین و آسیب پذیرترین آدما باشن چون نمیتونن توی دوست داشتناشون زیاد غلو کنن یا کم بذارن، هرکیو خالص معصوم همونقدری که تو دلشون دوس دارن در ظاهرم دوس دارن. هرچند مصاحبت با همچین آدمایی که صادقانه آدما رو دوس دارن برام لذت بخشه اما متاسفانه بیشتر آدما توی این دسته نمیگنجند و این مساله گاهی آزاردهنده هست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 August 15 ، 11:37
notenevis ...

برای خواب معصومانه ی عشق

کمک کن بستری از گل بسازیم

برای کوچ شب هنگام وحشت

 کمک کن با تن هم پل بسازیم

کمک سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم

کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

بذار بین من و تو دستای ما، پلی باشه واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر،

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نست

تو را میشناسم ای شبگرد عاشق

تو با اسم شب من آشنایی

از اندوه تو و چشم تو پیداست که از  ایل و تبار عاشقایی

تو را میشناسم ای سر در گریبون غریبگی نکن با هق هق من

تن شکستتو بسپر به دست نوازش های دست  عاشق من

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

بذار بین منو تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیس

 

 

به دنبال کدوم حرف و کلامی؟

سکوتت گفتنه تموم حرفاس

تو را از تپش قلبت شناختم

تو قلبت قلب عاشق های دنیاس

تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه منو به جشن نور و آینه بردی

چرا از سایه های شب بترسم

تو خورشیدو به دست من سپردی

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

 بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشفای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیس

کمک کن جاده های مه گرفته منه مسافرو از تو نگیرن

کمک کن تا کبوتر های خسته رو یخ بستگی شاخه نمیرن

کمک کن از مسافر های عاشق سراغ مهربونی رو بگیری

کمک کن تا برای هم بمونیم کمک کن تا برای هم بمیریم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

بذار بین من و تو دستای ما پلی باشد واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیس

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 July 15 ، 07:54
notenevis ...


می گویم دوستت ندارم
پینوکیو در برابرم کم می‌آورد
می گویم دلم تنگ نشده
حتی ازدور هم نمیخواهمت
جودی ابوت در برابرم تعظیم می کند

می گویم دیگر بزرگ شده ام بچگی نمی‌کنم
هایدی در برابرم قدعلم میکند و کم می‌آورد
همه کودکانه هامان در برابرمان کم آورده اند...
آنقدر در برابرت کم آورده ام که
حتی خودم هم نمیدانم
چطور مثال دختربچه ای
دلم تاب دوریت را ندارد
میخواهمت
حضورت را
خودت را
در کنار من باشی...
اسمم را صدا بزنی و
من مات نگاه معصومت شوم
و خودم را لابلای نگاهت
پنهان کنم
و تمام عاشقانه هایم را
آرام آرام در زیر
گوشت فریاد کنم
آرام و بیصدا در
سکوتت گم می شوم
من حرف میزنم
تو سکوت می کنی
این گونه در وجود هم گم می شویم
پیدا می کنیم همدیگر را
غرق هم می شویم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 05 June 15 ، 09:44
notenevis ...