عشق و دوست داشتن به آدمی جرات و جسارت میدهد، انگار یک نیروی مضاعف از یک جا به کمک طرفین رابطه آمده باشد، آن وقت است که جسارت دادزدنش جلوی بقیه هم میشود جزیی از آن، آن وقت است که آدمی دیگر نمیترسد... انگار یکهو یک نیروی روبه جلو تورا به زندگی دعوت کند جوری که به دل دریایی مواج بزنی، بی آن که از جوش و خروش امواجش بترسی، بی آن که ناملایمتی هایش بخواهد مانع راهت بشوند... آدم عاشق جسورانه رفتار میکند، صبورتر میشود و حتی انتظار هم برایش شیرین میشود.... آدم عاشق از های و هوی دیگران در رابطه اش ابایی ندارد، چرا که دیگر بلد است چطور بی هول و ولای قضاوت دیگران، جلوی رویشان بایستد و نگذارد رابطه اش بشود لق لق زبان این و آن برای سرگرمی... آدم عاشق انگار زندگیش برگشته باشد به نقطه صفر، انگار تازه متولد شده باشد در آغوش عشقی که تا قبلش تنهاییش را حاضر نبود به آن بفروشد و اما حالا برایش عظمتیست وصف ناپذیر... آدم عاشق... آخ از آدم عاشق که هیچ چیزش را نمیتوان در قالب جملات و کلمات توصیف کرد...