جاده زندگی
Sunday, 12 June 2016، 06:08 PM
یک جا در جاده زندگی می ایستی تا کمی استراحت کنی، چایی بخوری، راجع به مقصد کمتر فکر کنی و از جاده لذتش را ببری...همانجا که ایستاده ای با خودت به کارهایی که در مبدا رها کردی تا بعد از برگشتن از استراحت و تفریح انجامشان بدهی هم فکر میکنی و همزمان با خودت تکرار میکنی چه خوب شد که دور شدم...گاهی باید دور شوی، آنقدر فکر و خیال به سراغت می آید که اگر رها نکنی و به جاده نزنی باخته ای ...این رفت به برگشتت به زندگی کمک میکند...اصلا گاهی باید رفت تا بتوانی بهتر بازگردی...