نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

دنیا بی رحم است، بی رحم تراز فکر من و تو، آدم ها نامهربانند، نامهربان تر از فکر من و تو، اما تو مهربان باقی بمان تا رسالت انسانیت را کامل کنی... بی توقع باش و بی منت و انتظار مهربانیت را بر سر عالم بریز...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 December 17 ، 11:29
notenevis ...

آدم مسافر به باز و  بستن چمدان عادت دارد، به این که چندروزی یک جایی اتراق کندو بعد هم بار و بندیلش را ببندد تا مقصد بعدی. فرقی ندارد این چمدان چقدر سنگین باشد، چقدر پر باشد از سوغاتی یا چقدر از ره آورد سفر... خاطرات زندگی همین چمدان است و آدمی همان مسافر... گاهی آنقدر بار خاطراتت سنگین میشود که بارت سنگین تر است و گاهی چنان سبک که دل کندنت راحت ترین کار ممکن، گاهی آنقدر خاطره ساخته ای و سوغات ارزانی این و آن کرده ای که وقت خداحافظیت شاید که نم اشکی هم به چشم دیگری باقی گذاشتی، اما هرچه هست زندگی یعنی سفری پر خاطره که هرکدامش دفتریست برای رنگین کردن برگ روزگارت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 03 December 17 ، 06:45
notenevis ...

ترس از پایان لحظه را نابود میکند، لحظات را همانطور که هست در لحظه بپذیر و بگذر. شاید که این لحظات روزگاری خاطره ای گذرا از ذهنت شدند و شاید هم که به دست فراموشی سپرده شدند، مهم لحظه است که لمس شدنش به تمام و کمال نترسیدن از اتمامش می ارزد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 03 December 17 ، 06:44
notenevis ...

برهه ای از زندگی هر آدمی وجود دارد که به معنای کلمه به بن بست رسیده،  کلافه ترین آدم روی زمین که چه عرض کنم، بی حوصله ترین آدم روی زمین انگار شده باشد و با هیچکس میل سخنش نباشد. یادم هست یک روز من هم درست همین نقطه ایستاده بودم، میان دردسرهای پایان نامه و هزار دغدغه فکری دیگر و مشکلات لبه یک پرتگاه بین مرز امیدواری و یک "نا" کنارش...

 دوستی داشتم آن وقت ها  که هربار که حرف میزدیم میگفت این روزها  سرمایه اند، این روزها محکمت میکنند، قوی میشوی،  بعدترها یک روزهای را خواهی دید که زندگی سخت تر از این هم میگیرد، آنقدری که به حال الانت قاه قاه بخندی، اما آن جا میفهمی که چقدر این روزها باعث شدند محکم تر و استوارتر بشوی، ریشه های امید و زندگی درونت آن قدر محکم بشود که همچون درختی بشوی که هیچ تندبادی نتواند چاره اش کند، دروغ چرا؟ آن روزها فکر میکردم این حرف ها هم آرامش نمیدهد اما الان خوب میدانم که آدم با هر سختی بزرگتر میشود، قوی تر میشود. الان میدانم که هرچقدر هم که غمگین باشی،  دست آخر دمی و لحظه ایست و لحظه ای دیگرت ممکن است شادترین انسان روی زمین باشی وزندگی نیز همینطور مفهوم پیدا میکند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 01 December 17 ، 22:03
notenevis ...

از باب احساسیش آن است که تو از او خوشت می آید و او از تو خوشش نمی آید، یا او از تو خوشش می آید و تو خوشت نیامده، آنقدر این وسط آن که علاقمندتر است محبت میکند، آنقدر مهربانی نثار دیگری میکند تا دلی بدست آرد، اما قاعده اش آن است که آدم ها از مورد توجه قرارگرفتن خوششان می آید، خواسته ناخواسته وارد یک بازی میشوند که کم از شطرنج ندارد و قواعد بازی جوری معمولا ورق میخورد که شخصی که این میان تمام محبتش را چون سربازانش علم کرده برای دفاع از پادشاهی قلب و دلش دست آخر طی یک حرکت کیش و مات میشود و قلعه مهرو محبتش فرو می پاشد. منطقیش آن است که دودوتا چهارتا و اگر حس کردی محبتی بیش از آن چه که یک نفر لایقش هست نثار کردی،  تمامش را جمع کنیو متمرکز بشوی روی زندگی خودت و اهدافت و نثار مهربانیت همچون بارانی بر سر تمام کسانی که لایقت هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 November 17 ، 21:17
notenevis ...

میدانی سرنوشت خودش حسودترین است در زندگی... همین است که گاهی با خودم تکرار میکنم که از افکارم، رویاهایم، آرزوها  ونقشه هایم در زندگی بلندبلند با کسی حرف نزنم که مبادا روزگار بشنود، مبادا سرنوشت بویی ببرد که دارم برای شادی هایم نقشه میکشم...همین است که گاهی با خودم زیر لب میگویم نه از شادی هایت زیاد شاد شو و نه از غم هایت زیادی ناراحت که سرنوشت با زندگیت همانی میکند که نباید...گاهی با خودم فکر میکنم باید کمی خوددار بود، محافظه کار و زیرک در قبال اتفاقات خوب و بد زندگی که اگر زیادی هم سطحی و سرخوشانه در قبالش رفتار کنی، آن وقت همه چیز نقش بر آب میشود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 November 17 ، 10:46
notenevis ...

وقتی یکی را در زندگی دوست داری، حاضر به آزار دیدنش نیستی و  همانقدری که آزار ندیدن خودت در زندگی مهم است انگار اذیت نشدنش مهم بشود...اینطور است که تاب و توان ناراحت بودنش را در هر صورتی نداری...فرق نمیکند از عزیزترینانت باشد یا عشقت  یا رفیقی که فرسنگ ها دوراز تو نفس میکشد...عزیز بودن آدم ها ، برایت مسوولیتی میسازد که کنارشان باشی، کنارشان بمانی بی آن که اذیت شدنشان را از نزدیک ببینی...باید مراقب آن بود که چه کسانی در زندگیت عزیزترینت میشوند که هرچه عزیزتر، مسوولیتت سنگین تر....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 November 17 ، 10:43
notenevis ...

میدانی بهترین کار آن است نبض ماشین زمان زندگیت را خودت در دست بگیری، متوقفش کنی در زمان حال و جاری سازی تمام حس و حالت را در همان زمانی که میتواند بهترین ها را برایت رقم بزند...نه در گذشته ای و نه در آینده که در حالی زندگی میکنی که در آن میشود عاشق بود، رفیق ماند، لذت برد یا که حتی غمگین بود، اشک ریخت و ... هرچه حس و حال و هیجان و شور و اشتیاق است را میشود در همین زمان گذاشت و گذشت...تمام تلاشت را بکنی و نه به لحظه ای قبل بیاندیشی و نه لحظه ای بعد که تنها از لحظه لحظه ی مسیری که برایش رویاپردازی ها کرده ای، نقشه کشیده ای  و شروعش کرده لذت کافی و  وافی را ببری...به گمانم که بهترین کار ممکن همین باشد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 November 17 ، 10:37
notenevis ...

بزن بیرون ببین فصلای سالو ، بهارو تیر و مردادش مهم نیست

پُر از زیباییه ذات طبیعت، تگرگ و باد و بورانش مهم نیست

برو از کوچه های شب گذر کن ببین تنهایی ام دنیایی داره

خدا همراه شبگردای تنهاست محاله که تورو تنها بذاره

بزن بیرون همون وقتای تلخی که دردات گُر میگیرن توی سینه

نذار یادت بره دنیا دو روزه، نذار غصه توی قلبت بشینه

بزن بیرون بدون عقل و منطق یه کم دیوونگی خوبه همیشه

تموم زندگی قد یه لحظه ست نگو فردا و پس فردا چی میشه

بزن بیرون ببین فصلای سالو ، بهارو تیر و مردادش مهم نیست

پُر از زیباییه ذات طبیعت، تگرگ و باد و بورانش مهم نیست

برو از کوچه های شب گذر کن ببین تنهایی ام دنیایی داره

خدا همراه شبگردای تنهاست محاله که تورو تنها بذاره

♫♫♫♫


دانلود آهنگ طبیعت سیاوش قمیشی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 29 November 17 ، 09:18
notenevis ...

تو همون ستاره بودی که به من راهو نشون داد

سرنوشت من تو بودی که مسیرم به تو افتاد

رو به بیراهه میرفتم اگه تو نمیرسیدی

اگه از اون طرف شب تنهاییمو نمیدیدی

این تو بودی که شنیدی هق هق بی کسیامو

تو به جون و دل خریدی همه دلواپسیامو

اگه تو نبودی امروز از نفس افتاده بودم

خاطرات فرداهامو دست دیروز داده بودم

با تو میدونم که دیگه نمیرم رو به تباهی

دیگه راهو اشتباهی نمیرم سمت سیاهی

این تو بودی که شنیدی هق هق بی کسیامو

تو به جون و دل خریدی همه دلواپسیامو

اگه تو نبودی امروز از نفس افتاده بودم

خاطرات فرداهامو دست دیروز داده بودم

با تو میدونم که دیگه نمیرم رو به تباهی

دیگه راهو اشتباهی نمیرم سمت سیاهی


دانلود آهنگ ستاره سیاوش قمیشی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 29 November 17 ، 09:13
notenevis ...