نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۶۹ مطلب در جولای ۲۰۱۵ ثبت شده است

بعضی از ما آدم‌ها یک خصوصیت بد داریم، آن هم این که تا یک نفر بخواهد حرف بزند، به جای گوش دادنش به فکر جواب دادن باشیم بیشتر، بی فکر، بی قید، بی دغدغه گوش دادن! اصلا همین خودم من یکی از همین آدم‌ها بودم که تمام تلاشم را کرده‌ام که این صفت را تا به حدی تعدیل کنم که به صفر برسانمش...اما این که یک نفر عزیز بشود، یک نفر برای دیگرانی مهم باشد و یک نفر شغلش اصلا همین شنونده بودن بشود و این صفت درونش نباشد به گمانم زجرآورترین اتفاق ممکن است که آن وقت است که نه تنها همدردی بلد نیست، نه تنها همدلی نمی‌داند بلکه در وقت نیاز هم نمک دستش می‌گیرد و هی می‌پاچد بر زخم طرف مقابلش...درست مثل همان پزشکی که به حرف بیمار گوش نداده نسخه پیچیده گذاشته روی میز و با صدای بلند در مقابل دهان باز مانده بیمار برای توضیح بیماریش می‌گوید:"مریض بــــــَعـــد." گاهی لازم نیست نسخه‌پیچی کنی برای زندگی کسی، لازم نیست هی نظر بدهی، هی بخواهی از تجربیات مشابهت بگویی، فقط گوش باید بدهی، فقط گوش بشوی و دیگر هیچ.شاید خودت هم همین میان هم سکوت را یاد گرفتی و هم صبوری را از میان حرف‌های آن آدم آموختی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 08 July 15 ، 18:06
notenevis ...

جایی هست که به خیالت رسیده‌ای به هر آن‌چه که باید، می‌ایستی، پشت سرت را نگاه می‌کنی، همه آن کسانی،و آن چیزهایی که جاماندند تا تو برسی را نگاه می‌کنی، با خودت حساب و کتاب می‌کنی و در نهایت یا لبخندی عمیق به پهنای صورت میزنی و یا با خودت تکرار می‌کنی، نمی‌ارزید، که ای کاش هیچ‌وقت آن دومی نشود که اگر بشود چه حسرت‌ها که بر دلت مانده باشد از آدم‌ها و لذت‌هایی که کنارشان گذاشتی تا برسی.گاهی هم اینطور است، تلاشت برای رسیدنیست که نمی‌دانی ماهیتش چیست، فقط میدانی راهی را جلو می‌روی، بی آن که به مقصد فکر کنی.درست مثل یک جنگل نوردی میان ابر ومه که لذت‌بخش است اما اگر گم شی، اگر به تهش نرسیدی ممکن است تمام لذتش زیر سوال برود..اما آخر کار به این نتیجه میرسی که "لذت" مسیر می‌ارزد حتی اگر تهش خوب نباشد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 08 July 15 ، 17:54
notenevis ...
گاهی هم با خودت شروع به کنکاش می‌کنی تا خودآگاهانه از حال خودت با خبر بشوی، از دلگیری‌های زندگی، از همه عواملی که شاید گاهی ناراحتت کردند، در این مسیر انگار روی محیط دایره‌ای قرار گرفته باشی، که هرچقدر از خودت بیشتر دور می‌شوی، باز هم یک جا نزدیک می‌شوی و دوباره به خودت میرسی. اصلا به گمانم آدمی خودش هم درست ندادند که هم شادیش و هم غمش محصول افکاریست که از درونش می‌آید، گاهی یادت میرود که هیچ‌چیز آنقدر توان ناراحت کردن تو را ندارد مگر این که خودت بخواهی و به صورت حریصانه‌ای فقط دنبال یک عامل خارجی میگردی تا یک جا دلت را آرام کنی و تقصیر را گردن دیگری بیاندازی...کاش فراموش نکنیم که مسوول شادی و غممان باشیم تا کسی را مقصر نکنیم در زندگی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 July 15 ، 17:11
notenevis ...

یک حرف‌هایی هست که فقط مختص خودت هست  واو...از همان حرف‌هایی که اگر از زبان فرد دیگری بشنوی دلگیر می‌شوی، اصلا حس می‌کنی که تو مهم نبوده‌ای که این قضیه به جز تو با کسان دیگری هم در میان گذاشته شده...یک حرف‌هایی عمومی نیست، نه آن که مهم باشند، نه آن حرف خاصی باشد، یا نه آن که حرف خصوصی باشند، نه، فقط حس می‌کنی وقتی این حرف فقط به تو گفته شده، وقتی امانتی فقط پیش تو مانده یعنی انقدر عزیز بوده‌ای ، انقدر دوسداشتنی و قابل اعتماد بوده ای که فقط "تو" و "او" این حرف را بدانید...بعضی حرف‌ها اختصاصی‌اند، اصلا برچسبشان به همین نام است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 July 15 ، 17:02
notenevis ...

وقت هایی هست در زندگی که تنها به رفیقت، صمیمی ترین دوستت که مثل عزیزترینت دوستش داری یک مسج میدهی خوبی؟ و در جواب احوالپرسیش فقط میگویی:"دلم گرفته، میخواهم حرف بزنم." در جواب فقط میدانی او آنجاست، نشسته تا هروقت تو بخواهی گوش بدهد، آرام جانت باشد بی آن که قضاوتت کند و این به گمانم از بهترین حس های دنیاست که در زندگیت چنین رفیقان جانی داشته باشی.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 July 15 ، 05:54
notenevis ...

به دعا  وانرژی مثبت و نیرویی که یک دعای دسته جمعی می‌تواند در بهبود حالت داشته باشد ایمان دارم.به این که یک حال معنوی خوب می‌تواند بر روحت چه تاثیراتی داشته باشد باور دارم...این روزها برایم سخت شده اند، دوسه سال اخیر زندگیم سخت گذشته‌اند، اما امسال می‌خواهم باور کنم که روزهای خوب در راهند  ومن منتظرشان باشم...اول از همه می‌خواهم برای سلامتی همه به خصوص بیماران دعا کنیم و بعد هم آن که بخواهم که برای خودم و دیگران دعا کنم که حال خوبی داشته باشیم، که شاد بشویم، که دل هیچکس غمگین نباشد.همین

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 05 July 15 ، 17:06
notenevis ...

رابطه واقعی رابطه ای است که در آن

معمولی ترین تجربه ها و اتفاقات هم
شگفت انگیز و جذاب وغیرمعمولی باشند

غیر از این هر چه هست، رابطه نیست، صرفاً یک ارتباط است

نیکلاس اسپارکس

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 05 July 15 ، 04:33
notenevis ...

بعضی آدم ها در گذشته تو هستند، جایی میان گذشته و در خاطراتت جامانده اند، شاید اگر روزی جایی ببینیشان تنها یک چیز را در ذهنت تداعی کنند، آن هم "توی" گذشته را. آدم هایی که یک روز در جایی حوالی زندگیت نزدیک ذهنت زندگی کردند با تو، چه خنده ها که با آن ها داشتی، چه غم ها و شادی هایی که شریکت شدند، اما تمام شدند، یک جا ماندند از رسیدن به حالت، همان موقع از آینده ات خط خوردند و اکنون دیدنشان فقط یک حس درونت زنده میکند، که داری خودت را میبینی که مثلا در سن بیست سالگی هستی،  پراز احساساتی کنترل ناپذیر و هیجانات بی پایان و یک انرژی زایدالوصفی که در لغت نمیگنجد...یک دختر سرکش را به یادت می آورد که مسیر خودش را میرود و بی توجه به دنیای اطرافش فقط میخواهد زندگی کند، شاید به نوعی خودخواهی محضی که از غرور و احساسات زیاد نشات میگیرد... فکر کردن به آن لحظات لبخند عمیقی به لبت می آورد، باور میکنی که آدم ها بخشی از خاطرات تو هستند و چه بخواهی چه نخواهی هرکدامشان برایت دفتری پرخاطره هستند، و باور میکنی که آدم طی پنج سال از زندگیش میتواند چه تغییراتی کند که اگر آدم ها نبودند، خاطرات نبودند نمیتوانست این تغییرات را احساس کند.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 04 July 15 ، 20:56
notenevis ...

میدانی؟ این که آدم‌های زیادی در این کره خاکی هستند که تو را دوست دارند غیرقابل انکار است. هر انسانی روی این کره‌خاکی برای تعداد دیگری آدم دوسداشتنی و عزیز است، اما آن که چه کسی این حصارها را بیشتر از میان بردارد، چه کسی تو را بیشتر از همه دوست دارد، آنقدری که جسارت و جرات بیانش را پیدا میکند، مهم است، آن که بدانی همان یک نفر تمام تلاشش را کرده که دوست داشتن در چشم تو سخت به نظر نیاید، که اگر دوستش داری، بدانی که او هم دوستت دارد و در گفتار هم به تو فهمانیده احساسش را مهم است...راستش گاهی با خودم فکر می‌کنم آدم‌هایی که به اقرار بیان و رفتار هردو به اعلام میدارند که دوستت دارند جایگاهشان خودبه خود یک پله یا شاید حتی خیلی بیشتر در قلبت بالا برود، تا آن جه که همین جرات و جسارتشان برایت ضمانتی بشود برای همیشگی شدن و فراموش نشدنشان.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 04 July 15 ، 12:45
notenevis ...

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو


گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو


من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو


مولوی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 04 July 15 ، 12:33
notenevis ...