نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۱۲۱ مطلب در آگوست ۲۰۱۵ ثبت شده است

عادت کرده‌ایم نوشته های بیش از یک خط ، دوخط را نخوانیم و این خودش یعنی افتضاح! این یعنی نوشتنمان که هیچ، خوندنمان هم از دست رفت...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 17 August 15 ، 04:23
notenevis ...

یک جایی در کتاب خرده‌جنایات زن وشوهری مانوئل اشمیت گفته می‌شود که زن‌ها بدشان نمی‌آید که مردها را به گدایی بکشانند، بعدتر در جای دیگری می‌گوید زن‌ها وقتی به شن و سالشان پی می‌برند که متوجه بشوند زنان جوانتر از آن ها هم هست و در جای دیگر زن داستان از عشقش اینطور می‌گوید که وقتی عاشقم زجر میکشم چون جور دیگری بلد نیستم عاشق باشم. آن وقت عکس العمل‌های مرد داستان اما جالب است آن جا که میگوید حفظ یک زندگی به خاطر غرور خودخواهیه  ونه عشق و یا گفته میشود که مردها معشوقه اختیار میکنند که با زنشون بمونند و زن ها معشوقه میگیرند که مردشان را ترک کنند و از دید من این کتاب به واقع بسیار عالی تفاوت‌های زن و مرد را در قالب یک کتاب نمایش داده که از سطرهای کتاب با تمام وجود لذت بردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 August 15 ، 13:32
notenevis ...

یکی از لذایذ زندگی بشر می‌تواند داشتن آدم‌هایی باشد در زندگی، که در سکوت حواسشان به تو جمع است، حتی اگر به رویت نیاورند، حتی اگر چیزی نگویند، اگر یک روز به آن‌ها مراجعه کنی و بگویی روز یکشنبه ساعت یک ربع به پنج بعدازظهر که با تو میخندیدم یادش آید که پشت آن لبخندت حرفی بود برای زدن که نگفتی‌اش و مشتاقانه گوشی بشود برای شنیدن هرچه هست و نیست و قضاوت نکردن تمام آنچه که کلام می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 August 15 ، 13:24
notenevis ...

مفهوم عقل را احساس کردن میدونید چی هست؟ اگر هم نمیدانید در ادامه خدمتتان عرض میکنم. خب عده‌ای از آدم‌ها عقل و احساس را دو موضوع کاملا جدا و منفک از هم میدانند و این در حالیست که از دید من عاقل بودن به بی احساس بودن و یا احساسی بودن به بی عقل بودن هیچ ارتباطی ندارد! به نظرم عقل را باید احساس کرد،  یعنی عقلانی زندگی کرد، جلوی احساسات را نگرفت و همه لحظه ها را  عمیق تنفس کرد، لذت برد و گذشت و بدین گونه درک احساس کردن عقل هم کار چندان پیچیده‌ای نمیشود آن وقت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 August 15 ، 13:18
notenevis ...

چیزی هست در وجود آدم‌ها اسمش "انکار مصلحتی" است. آن هم برای وقت‌هاییست که حسی درونت شعله می‌کشد اما بیرونت چون سیبری سرد و بی تفاوت می‌نماید، همان وقت‌هایی که داری از "احساس" منفجر میشوی‌ها ولی هی سرزبانت ، هی با رفتارت می‌خواهی همه چیز را انکار کنی و امان از آن روزی که گرفتار آدمی بشوی که زبان بدنت را یاد گرفته باشد، که بلدت باشد، آن وقت است که همان نگاه اولی را که دریغ کنی کافیست تا لو بروی و پته‌ات روی آب بریزد. این انکار مصلحتی گاهی با کوچه علی چپ هم هم‌معنی می‌شود و گاهی هم از لذایذ یک رابطه میشود برای امتحان طرف مقابلت که در دلت ذوق کنی که می‌فهمدت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 August 15 ، 13:10
notenevis ...

یک گروه تلگرامی عضو هستم که همه از مهندسین و فعالین عرصه توزیع و تولید برق هستند. یک جور تبادل نظرات  و اطلاعات بین مهندسین برق قدرت. بعد در این گروه همه آقایان تند و تند مطلب میگذارند و اظهار نظر و اظهار فضل میکنند و با هم تبادل اطلاعات میکنند. آن اوایل من هم زیاد مطلب میگذاشتم  وهی سعی میکردم خودم را وارد جمعشان کنم، اما به مرور دیدم تنها دختر آن جمع من هستم که معمولا مطالبم میان مطالب آقایون گم و گور میشود. با این که عاشق رشته ام هستم و اصلا به خاطر علاقم ارشدم را در گرایش قدرت خواندم اما باز هم وقتی میبینم که دختران فعال در این عرصه آنقدری که باید نیستند گاهی ناامید  میشوم و دروغ چرا؟ حتی گاهی نگران میشوم برای آینده که دیگر دختر مهندس برقی در این‌جا، همین کشوری که من هستم فعال نباشد...این‌ها را کسی می‌گوید که بیشتر دوستانش یا رها کرده‌اند  و رفته‌اند یا در شرف رفتن هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 August 15 ، 18:50
notenevis ...

آدما خیلی پیچیده هستند.خیلی زیادتر از حدی که در قاب صفحه مجازی جای گیرند. از آن بدترش این است که آدم‌ها در قاب صفحه واقعی هم خودشان نیستند چه رسد به اینجا! آدم‌ها را قضاوت نتوان کرد ، نتوان کرد، نتوان کرد و کاش این‌ها را همگان بدانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 August 15 ، 17:57
notenevis ...

اگر آدمی هستید که می تواند بنشیند روبروی کسی که ناراحتش کرده است و از ناراحتی اش بگوید ،خیلی پیشرفته اید. اگر می توانید به جای توی پستو کردنِ فکرها، با کسانی که احساس راحتی بین تان نیست حرف بزنید و از فردایِ صحبت تان که قرار است با هم روبرو شوید هراس ندارید، به صورت پیشرفته ای ایمن اید.
شده دوستی را دوست داشته باشید و اصلا نخواهید دلش را بشکنید ، اما بودن با او عذاب تان بدهد؟ چیزی در رفتارش. خشمی فروخورده مثلا یا افسردگی دائمی یا هرچیز دیگری در او آزارتان بدهد و این شود که یک روز تصمیم بگیرید دوری کنید. حالا وقت آن است که اینها را بهش بگویید. نمی توانید اما. می گذارید هم او از این دوریِ به نظر بی دلیل ناراحت شود هم خودتان عذاب بکشید که دوست بیچاره تان را عذاب داده اید. چرا؟ چون شما، من هستید و دتس دِ استوری !

توی کلاس وقتی شاگردها داشتند رایتینگ می نوشتند، دیدم بغضی دارم از جنس ِ توی بغلش پریدن و زار زدن. فکر کردم الان سرکار دارد چه کار می کند. دل خوش کردم به خیالِ صورت ماهش و بغض را قورت دادم و به خودم خاطرنشان کردم لوس نباش. بی شعوری و عدم صمیمیت آدم هایی که بعد از دو سال باید باهات صمیمی باشند آزارت داده؟ هو کرز واقعا؟ تو آدم پریدن با همه نبوده ای و هنوز هم نیستی. شاید وایبی از خودت می دهی بیرون و می گذاری اطرافیانت خودشان نکته را بگیرند و دور شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 August 15 ، 17:51
notenevis ...

یه آهنگ داره سیاوش قمیشی به نام تردید میخونه که :"سر بچرخونی مسیر روبروتو باختی." آدم در اون لحظه حس میکنه واقعا اگر سرش رو بچرخونه ممکنه گردنش کج بشه ، مسیر روبروش هم ببازه .همچین قدرتی دارن گاهی آهنگا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 August 15 ، 10:53
notenevis ...

یک حالی هست اسمش را میگذارم "ندانم حالی" .خودت هم چرایی لبخند یا به عکس بغضت را نمیدانی، فقط میدانی که در لحظاتت ندانم حالی حاکم شده.لبخندش به کنار، دلیل نمیخواهد اصلا، چراکه حتی بگذار اصلا ابدی بشود این هلال زیبا بر لبان هرکه دچار این حال بشود، اما بغضش...امان از بغضش که بدترین ندانم حالی میشود اگر دلیلش نامشخص بشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 August 15 ، 10:03
notenevis ...