بعضی آدم ها درست وقتی میان تو زندگیت که حس میکنی تا قبلش اتفاقاتی از جنس آتیش افتاده بود که این وسط تو هیچ اپشنی نداشتی و یا باید میسوختی و یا حسابی پخته میشدی... این وسط به واسطه اون امیدواری ذاتی که همیشه داشتی تصمیم گرفتی همه چیزو نسوزونی و فقط حوصله کنی... این آدما وقتی میان لبخند رو به لبت برمیگردونن، درست مثل آب روی آتشن و اما این میون تو دیرباور شدی، سخت باور شدی و با یه گارد بسته اول باهاشون روبرو میشی، اما خوبه گاهی باور کنی، اعتماد کنی، شاید طعم روزای خوبت بازم زیر دندونت بیاد...