از صبح که بیدار شدم، حسم پاییز است .هوا، حس و حالش، درختها ، آدمها.. کم کم باورم شده که پاییز با آن رقص زیبای برگانش، با آن سرمای ریز لرزانش، دارد برای تابستان سوسه میآید و وقتش شده که با گرمای تابستان خداحافظی کنم و به احترام پادشاه فصلها تمام قد ایستاده و از همین الانسلام بدهم به تمام غروبهای دل انگیزش، پیادهرویهای طولانیش، تنهاییهای دلچسبش و رنگهای دلفریبش و اشکهای آسمانش.