نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۱۹ مطلب در مارس ۲۰۱۹ ثبت شده است

 به گمانم تمام عاشق های دنیا یک روز میان رابطه شان، به عقب برمیگردنند، مرور میکنند همه چیز را و آنقدر با احساسات جدید در زندگیشان روبرو میشوند که با خودشان فکر میکنند، هیچ گاه شبیه به این حس را در زندگی نداشته اند. آن وقت از خودشان می پرسند پس چرا شبیه به هیچ کدام از حس های قبلی نیست؟ انگار با دنیایی ناشناخته و کاملا جدید روبرو شده باشند. هرروزش پراز یک چیز جدید است انگار... بعد از خودشان میپرسند، عشق؟! آیا عشق همین است. همین آرامش، همین لبخند و همین حس ناشناخته عمیق اما خوب میان لحظاتم؟ و آن وقت است که تازه میفهمند چه عاشقند و از این حس خوب محظوظ پراز حس خوب لبخند میشوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 March 19 ، 23:46
notenevis ...

میدانی؟ یک جا هست در هر رابطه ای که هرگز به آن نقطه نباید رسید. نقطه ای که مقابل چشمانت خیلی چیزها شکسته میشوند، خورد میشنود، فرکانس صدایش با فرکانش شکسته شدن قلبت یکی میشود و رزونانس...آنقدر تشدید میشود همه جیز که همه مرزها از بین میروند بین تو واویی که میرفت که هیچ وقت بینتان هیچ چیزی که بوی دلخوری داشته باشد وجود نداشت. همین است که گاه باید ترمز گرفت، باید قبل از آن که گازش را بگیری و با سرعت زیاد به وقت باران روی جاده لغزنده حرکت کنی، کمی کنار بزنی، با خودت فکر کنی، سعی کنی چشمانت را ببندی و به تمام آن چه که داشتی و بود فکر کنی و سکوت کنی...دوای درد...سکوت کنی و آرامش را تمرین کنی..شاید عبور کردی، شاید توانستی بی ان که به از بین بردن مرزها فکر کنی سالم بیرون بیایی از هرآن چه که میخواست تا ته دره ببرد رابطه ات را ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 March 19 ، 23:43
notenevis ...

همسفر آدمی که خوب باشد، حتی اگر درون جنگلی پراز مه گم شدی و گیج و حیران دنبال پیدا کردن راهی به بیرون گشتی، سفر برایت باز هم لذت بخش است. در سفر زندگی همیشه به دنبال همسفرهایی هستیم که لذت بردن از مسیرش را دوچندان کنند و گاه با آدم هایی روبرو میشویم که، درست وسط مسیر، وقتی که در میانه راه پشت ترافیک گیرکرده ای و با خودت فکر میکنی که چگونه لذت را دوچندان کنی، شروع به غرزدن میکنند و تمام لذت سفر را به دهن همسفران زهر میکنند. اما همسفر خوب تمام هوش و حواست را از همه چیز پرت میکند به صدای موسیقی دلنشین طبیعت، صدای پای آب از دره و آنقدر غرق میکند لحظات را از حس خوب که فراموش میکنی همه چیز را ... اما واقعیت آن است، باید باشند آدم هایی که غر میزنند، نق نق میکنند بر سرت، شیره جانت را میکشند و حتی در مسیر یک طرفه رو به بن بستت میبرند، تا درست وقتی که آن یار و همراه یا پیدا کردی، قدر بدانی و تمام تلاشت را برای مراقبت از او بکنی تا سفر زندگیت دلنشین ترین سفری باشد که آرزویش داشتی. همسفر خوب نعمت است، بخصوص وقتی پای عشق هم در میان باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 12 March 19 ، 11:36
notenevis ...

فمینیسم! لغتی که وقتی به گوش خیلی ها میرسد ترس بر جانشان می افتد ، فکر میکنند با یک مبارز سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی روبرو هستند که با همه چیز مخالف است! اما واقعیت آن است فمینیست ها مانند آدم های معمولی هستند! فقط به حقوق انسانی خود آگاهند و برای نجات هم جنسان خودشان از ناعدالتی و نابرابری اجتماعی تلاش می‌کنند! فمینیست یعنی زن برای آرامش مرد زاده نشده، بلکه زن هویتی مستقل دارد که در کنار مرد با هم میتوانند به آرامش هم کمک کنند! فمینیست یعنی زن و مردی به آن که همسرشان در کار خانه مشارکت میکند یا در زندگی مشترک با او همکاری میکند، اصطلاح کمک کردن نسبت ندهد! هیچ مرد و زنی برای مشارکت با هم در زندگی کاری اضافه انجام نمیدهد که هردو برابرند اما با تقسیم وظایفی متفاوت! فمینیست یعنی یک قدم مرد، یک قدم زن، یعنی پابه پای هم ، حتی در بزرگ کردن فرزند! فمینیست یعنی زنان قوی، مستقل ، قدرتمند در کنار مردان برای حقوقی برابر تلاش کنند و هیچ گاه گمان آن نبرند که فلسفه وجودیشان حتما در گروی حضور یک جنس مخالف است! فمینیست یعنی خیلی چیزها که در متن نمیگنجد چرا که مثنوی هزار و یک منش میکند! برای آگاهی بیشتر مطالعه باید کرد و اجازه نداد کسی لغات را به اشتباه در ذهنمان اشتباهی جا اندازد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 08 March 19 ، 19:28
notenevis ...

After long time not writing as a Persian blogger, poet and writer, again I have started #writing in Instagram. Previously I had a page named @riznevis in facebook and again I started writing in the same name in Instagram. I would like to talk more about my concerns as a feminist in this point. Tomorrow is international woman day and I appreciate this opportunity to tell all strong, powerful women happy your day. As a girl, I always felt the lack of equality in my life, however after I changed my mind and turned out to be a feminist who gotta fight for all her rights, the situation got much more better, however I would like to say that the only way to improve the women strength in one society is to increase their awareness about their real rights, their potentials and all the things they can do by gaining more self confidence and self consciousness . I hope that all women in world one they get all equality they deserve in their lives and I would really like to say happy international women day to all of you guys.




#Persian #blogger #writer #poet # Instagram #riznevis #feminist #feminism #internationalwomanday #London #londoner #equality # society # awareness


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 March 19 ، 16:55
notenevis ...

روز جهانی زن ! 8 مارچ! راستش با خودم فکر کردم به همین بهانه نوشته ای بنویسم. تا وقتی که ایران زندگی میکردم، همیشه مقابل خیلی چیزها بودم، به دنبال برابری بودم و همیشه در محیط‌ هایی که قرار میگرفتم سعی میکردم با انسان ها نه تحت عنوان جنسیت که بلکه بر اساس انسانیتشان ارتباط برقرار کنم. همین شده بود که گاه مورد قضاوت ها و یا گاه شماتت ها قرار میگرفتم. منی که از حقوق زنان، از حق طلاق، حضانت فرزند و این چیزها صحبت میکردم، همیشه مورد ملامت قرار میگرفتم چرا که صحبت از این چیزها چندان به مذاق آدم های دیروزی و حتی گاه امروزی و روشنفکر خوش نمی آمد. از وقتی که از ایران خارج شدم و در لندن یکی از پایتخت های فرهنگی جهان زندگی میکنم، بارها و بارها کلیشه های جنسیتی با شدت هر چه بیشتر بر صورتم خورده است. دیدن بدن خانم ها در تابستان، در شبکه های اجتماعیشان بدون لباس، تا گالری های تاریخی و هنری که بدن عریان مرد و زن در کنار هم نقاشی شده و روزانه هزاران بازدید کننده دارد. دیدن خانم ها و آقایان در محل کار و هزاران فستیوالی که در دفاع از حقوق خانم ها برگزار میشود و برابری که با تمام وجود گاه لمسش میکنم و به من به چشم یک انسان که نه یک زن نگاه میشود. راحت تر ارتباط برقرار کردن با جامعه و بی پروا صحبت کردن از خیلی چیزها باعث شد که بدانم من نه تنها به دنبال برابری که بلکه یک فمینیست هستم که به آن می بالم. فمینیستی که زیربار خیلی چیزها نرفته و نمیرود و برای برابری حقوقش هیچ ابایی از جنگیدن برسرش ندارد. الان دیگر خیلی راحت تر با خیلی چیزها برخورد میکنم. ذهنم را بر روی هیچ چیز نمیبندم. سعی میکنم روز به روز بیشتر یاد بگیرم و با ذهنی کاملا باز به دور از کلیشه ها زندگی کنم. تنها مساله ای که گاه بسیار آزارم میدهد زنان علیه زنان بودن خیلی از زن هاست که گاه ناآگاهانه به جای دفاع از حقوق هم نوع خودشان به قضاوتش می نشینند و هیچ حق و حقوقی برایش قایل نمیشوند و فکر میکنند خودشان به حق و مرکز دنیا هستند. باید آگاه بود. باید آگاه شد و باید برای برابری جنسیتی و حقوق برابر زنان جنگید. باید بدانیم که همه ما انسان هستیم. با همه کمبود ها ، با همه ظرافت های رفتاری و بدنی و باهمه حسن ها و خوبی هامان.



پ.ن :جالب است که اخیرا خبری خواندم تحت عنوان آن که پرینس هری و همسرش مگان مارکل تصمیم گرفته اند فرزندشان را بدون جنسیت بزرگ کنند و این خبر آنقدر برایم جالب بود که مشتاق شدم بیشتر درباره اش بخوانم. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 March 19 ، 14:27
notenevis ...

میدانی گاهی آدمی به همه چیز شک میکند، به چیزهایی که تا قبل از آن با خودش فکر میکرد هرگز نمیشود که به آن ها شک کند. به زلال آب چشمه هم میشود شک کرد، وقتی ناامیدی خانه ات را ویران کرده و ناراحت و غمگین نشسته ای به امید معجزه! اما واقعیت آن است که هیچکس با امید معجزه نشستن و دست روی دست گذاشتن نه حالش خوب شده و نه غم و غصه از خانه اش رخت بربسته. اما راستش باید پذیرفت ، هر آدمی با تمام نواقصش ، با تمام روحیات مثبت و منفیش گاه چرخ زندگیش خوب نمیچرخد...باید آنقدر قوی بود اما که برای بیرون کشیدن چرخ زندگی از گل تلاش کرد و دوباره شروع به حرکت کرد. باید دانست که هر اتفاق زندگی آنقدر سیاه نیست که از پسش برنیایی و بپذیری زندگی روزهای سیاه دارد، تلخ دارد...باید صبور بود و به هراتفاق بدی اجازه نداد بر زندگی سایه اش سنگین بشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 March 19 ، 11:59
notenevis ...

مدت هاست دوستانم ، مخاطبین وبلاگیم و خیلی از کسانی که به نوعی با نوشتن خودشان در ارتباطند، نویسنده اند یا شاعر از من درباره آن که چرا دوباره نمی‌نویسم سوال می‌پرسند و من هیچ پاسخی جز سکوت نداشتم. نمیدانم. خودم هم نمیدانم. از نوشتن انرژی زایدالوصفی میگرفتم آن وقت ها که شروع به نوشتن کرده بودم. فیدبک ها، تشویق و تمجیدهای دوستان و مخاطبینم باعث میشد که روز به روز پراز انگیزه باشم برای نوشتن. اما مدتی انگار به مرخصی رفتم. اکنون دوباره بعد از چندسال دوستی مشوقم شد برای نوشتن. خودش حتی یوزرنیم ریزنویس رو برایم سرچ کرد و به من انگیزه داد تا اینبار در فضا اینستاگرام شروع به نوشتن کنم. هیجان دارم. برای نوشتن. این بار پرانگیزه تر. شاید که با سبکی جدید از نوشتن. این بار حس و حالم هم عوض شده است. و باز هم شروع میکنم به خاطره ساختن با مخاطبینی که دلم برایشان تنگ شده است. ریزنویس دوباره شروع به نوشتن کرد. و این یعنی میخواهم این بار شاید باز هم با حرف زدن از جزییات هر ذهنی احساس همدلی بینمان را باز هم بیشتر و بیشتر کنم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 March 19 ، 10:09
notenevis ...

ده سال پیش یک دختر بودم در آستانه بیست سالگی. پراز شور و حال، پراز انرژی و البته پراز احساسات و هیجانات کنترل نشدنی که خودم هم گاهی از پسشان برنمی آمدم. پراز رویا بودم. مدت زیادی نبود که از نوجوانی هایم خداحافظی کرده بودم، به بخشی از رویاهای کودکی و نوجوانیم رسیده بودم و در حال تندو تند نقشه کشیدن برای آینده ام بودم. از همان وقت ها بود که شروع کردم به نوشتن به صورت جدی تر، از همان وقت ها بود که استعداد خودم در شعر و شاعری رو جدی تر گرفتم و به نوشتنی که از نه سالگی ام آغاز کرده بودم کل و شمایلی دیگر دادم و شروع به نوشتن در وبلاگ دایمی ام و پیج ریزنویس کردم. از همان موقع شروع کردم به پرورش خیلی چیزها درونم! کنترل هیجان! یاد گرفتن مهارت های هوش هیجانی! اگر کسی ان موقع به من میگفت درونت همانند موج است، هرگز آرام نمیگیری، فکر میکردم دارد به من بد و بیراه میگوید و ناراحت هم میشدم چرا که فکر میکردم هنوز کنترل همه چیز درون دستانم نیست. اما اکنون در آستانه سی سالگی میگویم درست ترین توصیف است ، چرا که درون کمالگرای من هیچ گاه آرام نمیگیرد. در آستانه سی سالگی به رویاهای نوجوانیم جامه عمل پوشانیدم. به خیلی هایش رسیدم.  ده سال پیش اگر  یکی به من میگفت ده سال بعد در لندنیا شهر دیگری در خارج از ایران خواهم بود، همچنان باور میکردم چرا که برایم قابل تصور و در برنامه زندگیم بود. آن وقت ها دختری برونگرا، پرانرژی و بسیار شاد بودم که از دست همه چیز و همه کس شاکی بود و دنیایش یک دنیای ایده آل بی هیچ عیب و ایرادی بود. اکنون اما دختری آرام، محتاط و همچنان پر از انرژی هستم که سعی میکنم شاد باشم و اما امیدوارم. دنیا را با تمام مثبت و منفی هایش باور کرده ام، از هیچ کس و هیچ چیز در این دنیا توقعی ندارم و میدانم که دنیا هیچ وقت عادل نبوده است. میدانم هیچ چیز از هیچکس بعید نیست و در پذیرش آدم ها همان گونه که هستند صبورتر شده ام. دیگر از دست خودم هم شاکی نیستم چرا که روز به روز در بهبود خودم و رضایت شخصیم از خودم در تلاشم و همچنان برای بهتر کردن هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی و انفرادیم در زندگی تلاش میکنم. این روزها در آستانه سی سالگی حس میکنم چقدر تغییر کرده ام، چقدر از دهه سوم زندگیم راضی بوده ام اما منکر ان نیستم کمی از ورود به دهه چهارم زندگیم مضطرب و نگرانم. و امیدوارم که ده سال دیگر راضی تر از اکنون باشم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 01 March 19 ، 13:16
notenevis ...