قوی بودیم و کسی نفهمید درونمان چه احساسی بود...قوی بودیم و کسی نفهمید که در دلمان چه غلغله ای، چه جوش و خروشی در جریان است...قوی بودیم و کسی نفهمید دلمان عادت کرده به صبوری، که درونمان پراز دلهره واضطرابیست که مجال گفتنش نبوده و نیست...قوی بودیم و از قوی بودنمان چنان پوسته ای ساختیم که هیچکس نفهمید که این پوسته نازک صرفا برای آن است که کلکی سوار کرده باشیم تا هیچکس نفهمد که چقدر همه چیز برایمان سخت و گاهی تحمل ناپذیر بوده است...