نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

در زندگی هر آدمی اشتباهاتی وجود دارد که اشتباه هست، همه عالم و آدم، حتی خودت هم میدانی اشتباه بوده است اما اشتباهی به زیبایی هر چه درست است ... گاهی آدمی با خودش فکر میکند اشتباهاتش بخضی از قشنگ ترین خاطرات زندگیش هست حتی اگر در جای خودش، در جایی از گذشته آن اشتباه تاوانی برایش داشت یا آزارش دادو  ناراحتش کرد...از اشتباهات آدمی تنها یک تجربه و درس باقی می‌ماند که اگر نیک بنگری می‌بینی خیلی از این اشتباهات قشنگ کرده است زندگی حالت را یا حتی همان گذشته ای که فکر میکردی قشنگ نیست، حال شده یک گذشته پراز خاطره ای که بازهم اگر به عقب برگردی اشتباه خواهی کرد و حتی شاید با جرات و جسارت بیشتری!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 March 18 ، 14:21
notenevis ...

آدم هایی را میبینم که در رابطه اند، روابطی نامعلوم، بی انتها، بی سرانجام و غیررسمی اما حالشان خوب است، عمیقا به هم عشق می ورزند، همدیگر را دوست دارند و برای آرامش هم همه کار میکنند. آدم هایی که مهربانیشان بی انتهاست و با آن که میدانند وصالی در رابطه شان نیست اما حالشان خوب است. از دور که میبینم، از زبانشان که میشنوم با خودم فکر میکنم چند درصد آدم هایی که به وصال هم رسیدند اینطور رابطه شان منطقی، عاشقانه و حالشان عمیقا خوب است. دل های آدم ها که با هم باشد فرق نمیکند که عقل چه میگوید انگار زیاد، دل کار خودش را میکند حتی اگر عقل تکذیبش کند. جایگاه بعضی آدم ها در زندگی هم امن است اگر تفاوت ها و دلایل جدایی آنقدر به طرفین بی ربط نیاید که یکهو چاردیواری قلبشان ناامن همین دلایل بشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 March 18 ، 10:38
notenevis ...

میدانی رویاهای آدم هرگز فراموش نمی‌شوند، تنها از تاریخ انقضایشان میگذرد و امان از آن روزی که رویای امروزت بشود حسرت فرداهایت...هرگز رویاهایت را نباید دست کم بگیری که یک روز چشم باز کنی و خودت را میان هزارهزار خواسته و آرزویی ببینی که هرکدامشان وقتی داشت و زمانی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 01 March 18 ، 18:40
notenevis ...

مرز باریکیست بین تنهایی و زندانی ...زندانی همیشه تنهاست، حتی اگر در تمام لحظاتش آدم‌هایی باشند که عاشقانه می‌پرستدشان و اما یک تنها می‌تواند هرگز زندانی نباشد اگر خوب بتواند از تنهاییش استفاده کند، اگر یاد گرفته باشد که از آن برای خودش زندانی نسازد که محدودش کند به چهاردیواری اتاقش و امان از آن روزی که یک تنها محدود شود، ناخواسته، ندانسته و یکهو...پرت میشود وسط همان دره ای که هرلغزشش ممکن است هلش دهد ته دره ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 01 March 18 ، 18:36
notenevis ...

سنجاقک به خرس قطبی گفت:

دوستت دارم...!

خرس قطبی گفت: الان وقت خواب زمستانی ست، بعدا در این مورد با هم حرف میزنیم! خرس قطبی به خواب زمستانی فرو رفت، ولی هیچ وقت نفهمید که عمر سنجاقک فقط 3 روز است...!


ناشناس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 18 ، 20:25
notenevis ...

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد


نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد 

خطی ننویسم که آزار دهد کسی را 

یادم باشد که روز و روزگار خوش است 

وتنها دل ما دل نیست 

یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب 

دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم 

یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم 

و برای سیاهی ها نور بپاشم 

یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم 

و از آسمان درسِ پـاک زیستن 

یادم باشد سنگ خیلی تنهاست ...

یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند 

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار 

اشتباهات گذشتگان 

یادم باشد زندگی را دوست دارم 

یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی 

قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم 

یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش 

عشق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد 

یادم باشد معجزه قاصدکها را باور داشته باشم 

یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود 

یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم 

یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم 

یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت 

یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم 

یادم باشد زمان بهترین استاد است 

یادم باشد قبل از هر کار با انگشت به پیشانیم بزنم تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم 

یادم باشد با کسی انقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود 

یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود 

یادم باشد قلب کسی را نشکنم 

یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد

یادم باشد پلهای پشت سرم را ویران نکنم

یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد 

یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست 

یادم باشد که ادمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند 

یادم باشد زنده ام


نویسنده: ناشناس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 18 ، 20:20
notenevis ...

به موجود دوپایی به نام انسان فکر می‌کردم و با خودم می‌گفتم شازده کوچولوی فضایی هیچ‌وقت نخواهد توانست آدم‌ها را درک کند. آخر اگر قرار برآن باشد که آدم‌ها تا زمانی که زنده‌اند نسبت به چیزی یا کسی که اهلی کرده‌اند مسوول باشند، یا اگر قرار باشد هرکسی مسوول گلش باشد آن‌وقت چقدر دنیا پراست از آدم‌هایی که بی مسوولیتند...که مسوولیتشان آنقدر سنگین شده‌است که دیگر نتوانند نه اهلی کسی بشوند و نه کسی را اهلی خودشان کنند. میدانی؟ ظرف آب را که دیده‌ای؟ یک ظرفیت دارد که اگر از آن بیشتر بشود دیگر سرریز می‌شود، دیگر فایده‌ای ندارد...آدم‌ها آنقدر ظرفیتشان بالا نیست که بتوانند مسوول این همه گل بشوند و اما که چقدر این موجود دوپای بی‌ظرفیت از ظرفیت یک گلش سواستفاده می‌کند و آن‌وقت دنیا پرمی‌شود از بی اعتمادی...دروغ...شازده کوچولو هرگز نفهمید که آدم‌ها بی‌ظرفیتند، نمی‌شود که با داستان‌های قشنگ عاشقانه‌اش آن‌ها را متقاعد کرد...اما در این دنیای بی‌حساب و کتاب همین که سعی کنی شازده‌کوچولوی داستان خودت باشی یک قدم روبه جلو برداشته‌ای قطعا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 18 ، 20:18
notenevis ...

چشمان آدم ها به هرکه دروغ بگوید به خود آدم نمی تواند دروغ بگوید. قصه آن است که چشم ها یک نماد است، نمادی از سر درون هر آدمی ...آدمی که شاد است با تمام چشمانش می خندد، چشمانش برق می زند و آدمی که ادای شادی را در می آورد عمق چشمانش باز هم بی رمق و غمگین باقی می ماند. از کنار چشمان هیچ آدمی نباید ساده گذشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 18 ، 20:13
notenevis ...

وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی

که بس دور است بین ما که این سو پیرمردی با سپیدی های مو

و هزاران بار مردن ، رنج بردن

با خمی در قامت از این راه دشوار

که این سو دستها خشکیده ، دل مرده

با ظاهر خنده ای بر لب

و گاهی حرفهای پیچ در پیچ و هم پیچ

و گهگاهی دو خط شعری که گویای همه چیز است و خود ناچیز

وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی

که بس دور است بین ما

که آن سو نازنینی غنچه ای شاداب

و صدها آرزو بر دل و گهواره ای عشقی

که چندی بیش نیست شاید

و از بازیچه بودن ، سخت بیزار است

وای بر من گر تو آن گم کرده ای باشی

که بس دور است بین ما

و عاشق گشتن و عاشق نمودن سخت دشوار است...


مسعود فرمنش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 February 18 ، 16:11
notenevis ...

در میان نامه هایم در آینده به دخترم خواهم نوشت که هرگز مثل یک انگل زندگی نکن! هرگز برای رسیدن به خواسته هایت و برای رویاهایت دست از تلاش نکش و هیچ وقت برای رسیدنت آویزان زندگی کسی نشو! هیچ وقت فکر نکن کسی میتواند تو را خوشبخت کند که تو خودت مسوول خوشبختی خودت در زندگی هستی...به دخترم خواهم گفت که هرگز اجازه نده کسی عنان زندگیت را دستش بگیرد، که همیشه فرمان زندگی در دستانت باشد و گوشه چشمت به آینده ای که از تو یک زن موفق، مستقل و قدرتمند می‌سازد که می‌تواند در زندگی هرمرد موفق دیگری آنقدر زن باشد که مردش به او ببالد که یاری دارد که بار نیست...به او یاد خواهم داد که هرگز دست نکشد از رفتن و به رسیدن امید داشته باشد حتی اگر یک وقت هایی نرسد، حتی اگر یک جاهایی شکست، یک جاهایی زمین خورد، یک جاهایی پای رفتنش همراهی نکرد و زانو زد ، اما هرگز رویاهایش را فراموش نکند و برای هر آن چه که در زندگیش می‌خواهد و نداردش بجنگد همچون مادرش. به او ثابت خواهم کرد که روی پای خودش ایستادن چه لذتی دارد...روزی به دخترم خواهم گفت که تنهایی سخت میشود گاهی، خیلی هم سخت میشود، اما میتواند هیجان انگیزش کند، تجربه کند، ماجراجویی کند و هر آن چه در زندگیش لازم است را یاد بگیرد، مستقل شود، روی پای خودش بایستد، احساساتش را بهتر بشناسد و مجال بروز و پیدا کردن خود واقعیش را به خودش بدهد  و آن وقت با انرژی مضاعف تری سراغ کسی برود که میخواهد و خوشبختیش را با او قسمت کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 February 18 ، 22:11
notenevis ...