نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۲ مطلب در آوریل ۲۰۱۵ ثبت شده است

دیروز در حالی که باران بهاری سیل شده بود از آسمون بر سر زمین میریخت و مردم همه زیر باران می دویدند که خیس نشن، من فقط سعی میکردم زیر بارون نفس بگیرم و از طراوتش لذت ببرم. با این که موش آب کشیده شدم و سرتا پام خیس شده بود و موهام درهم فرفری شده بود میتونم بگم لحظات لذت بخشی از بهار 94ام رو گذروندم. خدا این روزای اردیبهشتی بهاری بارونی رو ازم نگیره:]

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 27 April 15 ، 12:52
notenevis ...

حرف ها در سرت میچرخند، تاب میخورند قل قل از سرسره امواج افکارت در ذهن بر سر زبان می آیند اما صوت نمیشوند... هوای حوصله ات ابری میشود، دلت فریاد میخواهد یک جایی در انزوای لحظات تاریک اما امان از سکوتی که چنگ انداخته بیخ گلویت و خفه ات میکند و تو برای بار هزارم با خودت زمزمه میکنی این حرف هم بماند برای وقتی مقتضی که هیچ وقت نخواهد رسید و بدین سان لحظات رخوت انگیز و کسل وار میگذرند...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 25 April 15 ، 13:00
notenevis ...