نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۱۳ مطلب در فوریه ۲۰۱۹ ثبت شده است

عشق اولش مثل خالی کردن پیتی از نفت برروی خانه ای جنس چوب است، همانقدر سوزان، همانقدر پراز شعله در درون دلت...اما اگر میان این شعله ها که روز به روز یکیشان خاموش تر میشوند، دلت روشن ماند و نسوخت ، اگر میان این همه شعله شمعی روشن ماند ، یعنی مسیر درست را میروی... زیرا که دوست داشتن از جایی به بعد زیاد نمیشود، فقط و فقط عمیق تر میشود.. تا زمانی که اما عشق واقعی را نیافته باشی، تمام تصوراتت از آن واهی، غلط و دور از واقعیت هست، چرا که اصلا درک نمیشودی. عشق یعنی حالت خوب باشد، یعنی به وسعت آسمان و زمین درکت کند، یعنی تورا همان گونه که هستی بپذیری و تمام چیزهایی که قبلا برایت رویا بودند یکهو شکل معنا و واقعیت به خودشان گیرند. اگر شعله کوچکی از عشق درونت روشن هست بدان که این شعله خاموش نمیشود اما تا ابد گرم نگهت میدارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 February 19 ، 15:26
notenevis ...

یک روز به دخترم یاد خواهم داد که مسوولیت اول تو مقابل زندگی خودت هست. به او خواهم گفت که اول خودت را نجات بده و بعد دیگری را که میخواهی عاشقش باشی. به او خواهم گفت، که هیچ گاه به هیچکس اجازه نده دستت را بگیرد و بلندت کند، به کسی تکیه نکن در زندگیت آنقدری که خودت تنها نتوانی از عهده زندگیت برآیی. به او قوی بودن، مستقل بودن و قدرتمند بودن را یاد خواهم داد. سعیم را میکنم که اورا جوری بار آورم که هیچکس به او تحکم نکند ، هیچ کس حس سروری به او نداشته باشد و هیچکس آنقدر غرور و عزت نفسش را نادیده نگیرد که بخواهد با حرف های تلخ ناتوانیش را به وقت استیصال نشانه برود. یک روز که دخترم خواهم یاد داد چطور در عین تودار بودن حرف هایش را هم به وقتش بزند، محتاط باشد اما نگذارد احتیاط جسارتش را نشانه رود و شجاعت نداشته باشد. به دخترم خواهم گفت آنقدر روی پای خودش بایستد و محکم باشد که با هیچ رفتنی احساس نکند زندگیش دارد از هم میپاشد، آنقدری که کرفتن خودش از دیگران ، آن ها را مایوس و پراز ترس و ولوله کند...روزی به دخترم همه این ها را یاد خواهم کرد. آن روز قطعا من هم مادری قوی تر و ثروتمندتر از هرلحاظ خواهم بود.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 February 19 ، 15:21
notenevis ...

رها کردن را باید یاد گرفت . از ثانیه ای که خودت را رها میکنی، متمرکز میشوی برروی کائنات و انرژی های مثبتی که باید از آن بگیری، همه چیز انگار یکهو عوض میشود. آنقدر عوض میشود که خودت هم باورت نمیشود. نباید با خودت از درون درگیر بشوی و خودت را سرکوب کنی که اما باید به خودی فرصت ظهور بدهی که تورا با انگیزه تر، پرامیدتر، با نظاط تر میکند و آن خودی که تو را به عکس ناراحت وغمگین میکند را بپذیری و گه گدار با آن صبوری کنی تا غصه رد بشود...رها باید بود ... رهای رها...آنقدری که فکرت در لحظه فقط متمرکز بر روی چیزهایی باشد که تورا شادتر و خوشحال تر میکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 February 19 ، 14:14
notenevis ...

اگر روزی روزگاری از داشتن کسی ناامید شدید، اگر حس کردید خط زندگیتان آنقدر موازیست که به رسیدن نمیرسد لطفا همانجا بایستید. خط بزنید همه گذشته های تلخ را، به ذهن بسپارید همه خاطرات قشنگتان را و بروید که بروید که بروید. هیچ گاه دیگر هوس برگشتن نکنید. درست است که گذشته هر آدمی مثل سایه ای با اوست. درست است که فرار کردن از گذشته مثل ان می ماند که روی دایره شروع به حرکت کنی و ته مسیر باز هم به اول برسی. اما خوب است بدانی این کار اسمش فرار نیست، اسمش نجات دادن خودت از ادامه دادن یک مسیر که تهش بن بست بن بست است. اماتمام کردن همه چیز برایت نه حسرتی دارد و نه ناراحتی که چرا تصمیم گیری آدم در هر لحظه و هر زمان دلیل مستدل دارد و قطعا با هر تجربه ای در زندگی آدمی چیزهای زیادی یاد میگیرد. فقط یک چیز دیگر ، اگر رفتید که رفتید، دیگر هرگز برنگردید و با یک تلنگر ط رف مقابل را به یاد همه چیزهایی که نباید بیاندازید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 February 19 ، 13:56
notenevis ...


Work hard , dream big, strive to do better, never feel afraid of anything and be happy and hopeful and cheerful ! These are the things I’m reminding myself these days to get stronger and run away from stress , anxiety and bad feelings! That’s it! Simple as inspiring sayings , however so different when it comes to obey the rules!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 February 19 ، 13:19
notenevis ...

شرقی اعتقادی دارند به آن که خوشی و شادمانی ماندگار نیست. همیشه در هرخوشی و ناخوشی دنبال این هستیم که بعدش چه اتفاقی خواهاد افتاد. سعی میکنیم همه خوشی ها را پنهان کنیم، از آن ها زیاد حرفی به میان نیاوریم و در سکوت زندگی کنیم ، چرا که میترسیم. از اتفاقات بد...از از دست دادن شادمانی...غربی ها اما این تفکر را ندارند. اعتقادشان آن است که شادی باید همیشگی باشد، باید همیشه بخندند و هرگاه اتفاق بدی افتاد، آن وقت فکر میکنند چطور و چگونه با آن کنار آیند. در واقعا تا آن جا که دیده ام در لحظه زندگی میکنند و این خوبتر از خوبتر از خوب ترین هاست. کاش من هم بتوانم از آن ها یاد بگیرم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 February 19 ، 13:09
notenevis ...

شاید اگر به خواست پدر و مادرم عمل کرده بودم، اکنون کنج اتاقم در خانه پدری مشغول استراحت بودم و از سرکار به خانه برگشته بودم. اما راستش درون من همیشه همانند موج است. همیشه حسی درونم به من فرمان داده که جلوبروم. که اگر زمین خوردم، هرچقدر هم سخت باشد میتوانم از زمین بلند بشوم و باز هم بدوم.درون من هیچ گاه آرام نبوده، همیشه چون دریایی طوفانی بوده که اگر کسی میخواسته به آن نزدیک بشود باید تاب و توان رویایی با موج را از قبل درون خودش می دیده.من دیگر میدانم میشود خیلی چیزها را از دست داد و اما زنده ماندو شاد این کمک کرده تا دیگر حتی از ترسیدن هم نترسم. با ترس هایم مبارزه کنم و جلو بروم در مسیری که گاهی سخت ترین مسیر عمرم به نظرمیرسد.  اکنون دیگر میدانم که آنقدر رویا و آرزو دارم که برای رسیدن به تک تک آن ها باید از کنج اتاقم درون خانه پدری فاصله میگرفتم و از حاشیه امنی که برای خودم ساخته بودم دور میشدم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 February 19 ، 11:43
notenevis ...

روزی که فهمیدم زندگی ایده آل ذهن من با دنیای واقعی چقدر تفاوت دارد، برای زندگیم بیشتر جنگیدم. بیشتر تلاش کردم و سعی کردم دنیا را از دریچه چشمی ببینم که آنقدر ناعادلانه به زندگی نگاه میکند که هی واقعیات زندگی با بی رحمی در چشمش نخورد. آن وقت بود که فهمیدم، تنها من نیستم که در این دنیا با مشکلات روبرو شدم که همه آدم ها به وسعت  ترس هایشان در زندگی چالش هایی دارند که برای رسیدن بهشان یا دست نگه داشته اند و یا شبیه به من در حال جنگ برای رسیدن بهشان هستند. در زندگی من، ترس هایی بوده اند که وسعتشان از سایه ام آنقدر سنگین تر بوده که مجبور بوده ام با هرقدم سری به عقب برگردانم و مسیر را دوباهر چک کنم، اما در حد تاب و توانم نگذاشته ام ترس مانع رسیدن بشود. میدانی؟ باید تلاش کرد، در حد توان ، به قول حافظ:

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 February 19 ، 11:06
notenevis ...

هرچیزی بر زبان آوردنی نیست و هرچیزی که بر زبان آمده واقعیت نیست. این حقیقتیست که گاه ما آدم ها در فهمش درنگ میکنیم و ساعت ها میتوانیم با فکر کردن های زیادمان منکر واقعیت ها شویم. شاید که یاد گرفتن واقع بینی در زندگی آنقدر مهم باشد که گاه به ما کمک کند از توهم و خیال بپرهیزیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 05 February 19 ، 20:08
notenevis ...

میدانی؟ وقتی کسی مشتاق بودنت نیست، وقتی کسی مدام بودنت را پس میزند، بهتر است کمی عزت نفست را بالاتر هم ببری و نبودنت را انتخاب کنی. آدمی گاه با انتخاب هایش خودش را نجات میدهد. از دست کسانی که میتوانند وقت مفید زندگیت را تصاحب کنند ، در حالی که تورا از دوستی محروم کنند. کاش یاد بگیریم که وقتمان را تنها صرف کسانی کنیم که دوستمان دارند و ما عاشقشان هستیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 05 February 19 ، 20:06
notenevis ...