نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۳۴ مطلب در آگوست ۲۰۱۸ ثبت شده است

در عمرم از چیزهایی متنفر بوده ام همیشه، بعضی بیشتر از بعضی دیگر اما! مثلا آن که در مراسم های عروسی، یا مهمانی ها هرکسی که دختری مجرد یا پسری مجرد میبیند سریع برمیگردد و میگوید ایشالا که یک شوهر/ زن خوب نصیب تو بشود و من چقدر از این سطحی نگری ها بیزارم. در این فرهنگ غالب جا نیوفتاده که یک همراه، یک دوست و هم تیمی خوب نصیب هر دختر یا پسری بشود. یک رفیق صمیمی. همین تفکیک جنسیتی که در ناخودآگاه زنان و مردان نسل قبل از خودمان رفته که به بعضی هم نسل های خودم هم منتقل شده! گاهی با دیدن بعضی رفتارها با خودم فکر میکنم کسی دنبال همراهش نمیگردد، فقط دنبال کسیست که بتواند دلش را قانع کند که ازدواج هم کرد، یا اینطور بگویم ازدواج میکند با هر کسی که به نظر خوب است، چون حس میکند وقتش شده، نه آن که چون همراه واقعی و رفیق زندگیش را پیدا کرده تصمیم میگیرد متعهد و متاهل بشود. همین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 31 August 18 ، 16:23
notenevis ...

میدانی عشق شبیه سیم های ویولن می ماند ... خوبش میشود زیباترین نوت موسیقی جهان که اگر خوب بنوازیش، از آن مراقبت کنی، قوانینش را بلد باشی میتوانی زیباترین سمفونی دنیا را بنوازی که گوش دیگران را هم نوازش میدهد و بدش میشود شبیه کسی که سواد ویولن را ندارد، هر صدایی که از ویولن در می آید صدای گوش خراشیست که هم خودش را آزار میدهد و هم اطرافیان را ... عشق بلد شدن میخواهد، باید بدانی که هر رفتارت اگر خوب مراقبت نشده باشد، اگر بی احتیاطی کرده باشی صدایش گوش خراش ترین صداییست که در عالم شنیده ای...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 31 August 18 ، 16:23
notenevis ...

مثل رنگین کمان می‌ماند که پس از یک باران حسابی سردر می آورد از یک گوشه آسمان. گاه آسمان زندگی همینطور است، یکهو از یک گوشه ای رنگین کمان خودش را از آسمان گرفته زندگیت نشان می‌دهد.   چاره اش اندکی صبر، تلاش و انتظار است که اگر سخت ترین کار دنیا نباشد اما از سخت ترین هاست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 31 August 18 ، 16:23
notenevis ...

در غربت زندگی جور دیگریست. قدم هایت شمرده میشوند، هر قدم اشتباه چندبار به حساب می آید انگار. باید محتاط بود ، باید با غریبه ها، غریبگی کرد کامل، باید فقط معاشرت کردو به هیچ کس اعتماد نکرد. در غربت حتی اگر چند دوست بسیار نزدیک و خوب که تعدادشان از انگشتان یک دست هم کمتر است داشته باشی، باز هم در نهایت انگار بی کسی. انگار هیچ کس نیست. تنهایی به وفور پیدا میشود و این چیزیست که با تمام وجود درکش کردم در این روزها. هرچقدر هم انرژی تو روی دیگران تاثیر بگذارد، هرچقدر هم به محیطت انرژی مثبت بدهی باز هم انگار گاه در کمترین انرژی ممکن، نمیتوانی جلوی دل گرفتنت را بگیری و بی کسی با تمام وجود سایه اش بر زندگیت می افتد. زندگی آن هم در تنهایی، آن هم در غربت گاه خیلی سخت میگیرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 August 18 ، 16:46
notenevis ...

گاه قدر فرصت ها را نمیدانیم. آنقدری که تا به خودمان بیاییم کمی طول میکشد، انگار هرچه بقیه با ما حرف بزنند تاثیری نداشته باشد، انگار فقط بخواهیم خودمان تجربه کنیم . انگار بخواهیم ذائقه واقعی خودمان را کشف کنیم و بعد تازه به حرف دیگران برسیم که تجربه شان را در اختیارمان گذاشته بودند. بزرگتر که میشوی کم کم درک میکنی که لازم نیست همه چیز را تجربه کنی، لازم نیست کل زندگیت را به بازیگوشی و کنجکاوی و در پی کشف حقیقت بروی. گاه به حرف آن هایی که مسیر را رفته اند و خبر آورده اند گوش کن و بدان چیزی که میگویند حتما درست است و تمام. و من این روزها با خودم فکر میکنم که دختری خوشبخت باید باشم که چندنفری که شاید تعدادشان به انگشتان یک دست هم نرسد، هستند که حرفشان برایم سند است، که آنقدر رفیقند و عزیزند که راهنما و مشاورم در زندگیم باشند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 August 18 ، 21:25
notenevis ...

آسان است برای من

که خیابان ها را تا کنم

و در چمدانی بگذارم که صدای باران را به جز تو کسی نشنود

آسان است به درخت انار بگویم انارش را خود به خانه ی من آورد

آسان است آفتاب را سه شبانه روز بی آب و دانه رها کنم

و روز ضعیف شده را ببینم که عصا زنان از آسمان خزر بالا می رود

آسان است یک چهچه گنجشک را ببافم

و پیراهن خوابت کنم

آسان است برای من که به شهاب نومید فرمان دهم که به نقطه ی اولش برگردد

برای من آسان است به نرمی آبها سخن بگویم

و دل صخره را بشکافم

آسان است ناممکن ها را ممکن شوم

و زمین در گوشم بگوید: "بس کن رفیق"

اما

آسان نیست که معنی مرگ را بدانم

وقتی تو به زندگی آری گفته ای .


شمس لنگرودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 August 18 ، 16:09
notenevis ...

با خودم فکر میکردم بسیاری از لذت های زندگیم را موکول کرده به آینده. آینده ای که درسم را خوانده ام، شغلم را یافته ام و حال پایم را روی پایم می اندازم و به اندازه کافی لذت میبرم از عمر و زندگیم. شاید که کمی ایده آل گرایی و کمی کمالگرایی باعث اضطراب و استرسی میشود که راه گریز از آن تنها تعدیل این صفات درون خودت و لذت بردن و آبتنی کردن در حوضچه اکنون زندگی باشد به گونه ای که حس کنی تک تک لحظات عمرت را احساس میکنی و زندگی کرده ای و میکنی.  مدتیست فراموش کرده ام رسالتم و سبک زندگی قبلی و لذت بردن هایم را و شاید به قول دوستان مخاطبم در وبلاگ، دچار کمی روزمرگی شده ام. اما لیست کرده ام کارهایی را که دوباره با انجام دادنشان زندگی جدیدم را آغاز خواهم کرد. لیست کرده ام و امیدوارم که از پسش بر آیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 August 18 ، 14:43
notenevis ...

گاهی لازم نیست تو مسیرت رو کج کنی تا آدم ها با تو هم مسیر بشن، بلکه گاهی لازمه در مسیرت قدم برداری تا یک جایی شاید همون آدمی که با تو هم مسیر نبود حتی در مسیری متقاطع به تو برسه و یا بهترین حالت اینه که یکی در مسیر خودت همراهیت کنه که این قشنگ ترین و ایده آل ترین حالت دوستی کردن و همراهی آدم هاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 August 18 ، 13:47
notenevis ...

آدمیزاد هیچ گاه قانع نیست. همیشه حسرتی از نداشته هایش درون دلش هست. همیشه رنج هایی از داشته ها و نداشته هایش کشیده که گاه خواسته و ناخواسته در دام مقایسه با دیگران می اندازدش و دورش میکند از عده ای که حس میکند همدرد او نیستند. این میان امان از آن وقتی که در دسته آدم های کمالگرا هم جای بگیری که گاه پیش می آید که به جای لذت بردن از مسیر، آنقدر غرق هدف میشوی که یادت میرود از طبیعت مسیر هم لذت ببری. در زندگی همیشه چیزی هست، مقصدی هست، مقصدی برای تمام شدن و مقصدی برای رسیدن در ایستگاه بعدی! و زندگی آنقدر ایستگاه های مختلف آن دیدنیست، بین هردو ایستگاهش گاه بسیار و گاه اندک جاذبه ای برای دیدن هست که کاش یادمان نرود و نگاه بیاندازیم. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 August 18 ، 00:54
notenevis ...

سکوت آدم‌ها همیش دو معنی دارد، یا مساله آنقدر بی ارزش است که طرفین ترجیح می‌دهند به خاطرش سکوت کنند و یا معنایش آنقدر عمیق است که غرق آن چنان می‌شوند که فرصت حرف زدن را از هم دریغ می‌کنند. من می‌گویم سکوت اما از آزار روحی روانی هم بدتر است، حرف بزنید، دعوا کنید آنقدری که مساله حل بشود ودرون ظرف زمان حل نشود که اگر شد آن‌وقت یک روز همین سکوت چون اتش زیرخاکستری دودمانتان را بر باد می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 August 18 ، 17:35
notenevis ...