نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است

خبر هایی هست که منتظر شنیدنشان هستی، حرف هایی که دلت پر میکشد برای شنیدنشان از زبان یک نفر، بی شک، بی شبهه، بدون تردید و دودلی و ترس، و امان از روزی که حرف ها را همانی که باید نزند، که کسی واسطه بشود که اخبار دیگری آورد،  آن وقت دلت نه دیگر حرف میخواهد، نه خبر، نه چیز دیگر...فقط ساکت میشوی خیره در انتظار نوری در امتداد یک خیابان تاریک.


پ.ن: فقط دلم خواست چیزی برای نوشتن داشته باشم تا سکوت نکرده باشم. شاید نوعی تاملات تنهایی، شاید هم نوعی خیالات تنهایی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 31 July 15 ، 21:04
notenevis ...

لحظاتیست در زندگی که به یاد ماندنیست، مثلا آن لحظه که در جایی میان یک جمعیت شلوغ عظیم گیر کرده ای،  با یک حس دلتنگی، بلاتکلیفی، یا احساسی کاملا عجیب و با یک غریبگی سر بر میگردانی دنبال آشنا میگردی، یک لحظه عزیزت را میبینی، یک لحظه آشنایی میبینی، تمام وجودت، سرتا پایت خالی از انتظار تلخ پر از یک آرامش عمیق و شیرین و دوسداشتنی میشود، تلخی انتظار را از یادت میبرد و انگار کل دنیای پیرامونت را با تو دوست تر کند، اصلا انگار دیگر غریب نباشی چون همانی را که باید پیدا کردی و تو دیگر نقش یک غریبه را نداری، میشوی آشنایی که در میان هزار غریبه گیر افتاده در غربت.

 یکی را در نزدیک ترین فاصله به خودت داری و این یعنی بی اهمیت شدن هرچه اتفاق است در پیرامونت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 July 15 ، 21:54
notenevis ...