آدم ها پیچیده تر از آنند که در قاب ذهنی گنجانده شوند. آدم ها عجیب تراز آنند که از رفتارهایشان بتوانی ذهنشان را بخوانی و آدم ها زیرک تر از آنند که گاهی بتوانی از حرف هاشان منظورشان را درک کنی. این ها وقتی که داشتم با خودم زندگی خودم را حلاجی میکردم و به آدم های زندگیم پست و جایگاه میدادم در قلبم در ذهنم هی وول میخورند، و هی
تکرار میشدند و تلق تلوقشان سرو صدای عجیبی در سرم ایجاد میکرد. در آخر هم همه اش شعری شد که رادیو ذهن هی پشت سر هم پلی میکندش که:" آدما با هم و تنها، هرکدوم یه جور معما،."
پ.ن: میگن ذهنی که نان استاپ در حال فعالیت باشه و حتی دیده شده بعضا در خواب هم فعاله دیرتر دچار آلزایمر میشه و من امیدوار باقی می مونم که هیچ وقت دچار آلزایمر نشم.