یه تصمیم مهم دو شهریوری:]
امروز دوم شهریورماه نود و چار! یه اتفاق مهم که یه درس مهم برای زندگیم داشت. گاهی لازم نیست تو مسیرت رو کج کنی تا آدم ها با تو هم مسیر بشن، بلکه گاهی لازمه در مسیرت قدم برداری تا یک جایی شاید همون آدمی که با تو هم مسیر نبود حتی در مسیری متقاطع به تو برسه و یا بهترین حالت اینه که یکی در مسیر خودت همراهیت کنه که این قشنگ ترین و ایده آل ترین حالت دوستی کردن و همراهی آدم هاست. به هر حال بعد از این همه مدت احساس میکنم یه کم از بار استرس و فشاری که رو دوشم بوده بابت مسایل کاری، غیرکاری، شخصی و غیره کم شده و یه حس رهایی خاص دارم که هنوز از سرکار که برگشتم نخوابیدم. روز سالگرد ازدواج داداش جانم و شاید یه روز خیلی قشنگ واسه خودم که تصمیمات مهمی توش اتخاذ کردم که باعث شد به خودم افتخار کنم که هنوز اونقدر قوی و محکم هستم بتونم از این تصمیمات سخت و یهویی بگیرم و پای همه خوب و بدش وایسم. حال خوبی دارم و حس رهاشدگی و کامل آزاد شدن. فقط میخوام به اهداف و رویاهای پیش روم فکر کنم و اجازه ندم عوامل و مسایل بیرونی زندگیم رو تحت شعاع قرار بدن:] مرسی از تمام دوستای خویی که دارم که دقیقا رفیقان روزان سخت من میشن جوری که بقیه غیرخوبا به چشم نیان:]