نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

به وقت گریه های شبانه

Wednesday, 28 October 2015، 01:28 AM

دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست

این چندمین شب است که خوابم نبرده است ؟

رویای تو ، مقابل من ؛ گیج و خط خطی

در جیغ جیغ گردش خفاش های پست

رویای «من» مقابل «تو» ، تو که نیستی

دکتر بلند شد و مرا روی تخت بست

دارم یواش یواش که از هوش می ... روم

پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست

هی دست دست می کنی و من که مرده ام

آن کس که نیست ، خسته شده از هر آنچه هست

من از ...کمک! همیشه ...کمک ! .... خسته تر .... کمک

مادر یواش آمد و پهلوی من نشست

« با احتیاط حمل شود چون شکستنی است »

یکهو جیرینگ بغض کسی در گلو شکست ...


" سید مهدی موسوی "



پ.ن: آدمی که ساعت چهار صبح با یه صورت خیس از بغضی که جرات نداره توی بیدار بشکنه از بس غرورش خدشه دار میشه بیدار میشه و دیگه خواب به چشمانش حروم میشه رو نباید ملامت کرد... اما حیف که وقتی احساست رو خیلی وقت باشه کشته باشی قاتلی میشی که حتی در سخت ترین و دلتنگ ترین و احساسی ترین شرایط حتی توی خواب هم حقی واسه اشک هم قایل نمیشی.

موافقین ۱ مخالفین ۰ 15/10/28
notenevis ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی