نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

غار تنهایی عزیزم!

Saturday, 2 July 2016، 07:23 PM

آدم ها همه در مراحلی از زندگیشان به جایی میرسند که درون غارشان میروند، صبوری میکنند، از همه عالم و آدم فاصله میگیرند  ودر دورترین جای ممکن از آدم ها، صدای تغییرات را در بلندترین حد ممکنش می‌شنوند. آن وقت است که ساکت میشوند، معنیش آن نیست که مشکلی نیست...معنیش آن نیست که سکوتشان علامت رضاست و همه چیز بروفق مراد است، تنها دارند به زندگی قبلی و بعدیشان فکر میکنند و اندکی از حال را قربانی فکر میکنند، اسمش نوعی ریکاوری شاید باشد، شاید هم دارند با دردهای زندگیشان کلنجار میروند تا ازشان عبور کنند، مثل هردرد طغیانگری که یکهو عفونت کرده باشد و آب چرک بیرون بزند و نیاز باشد که درمانش کنی...گاهی هم از سرنیاز است...گاهی هم اسمش نوعی پوست انداختن است، انگار بخواهی برای زندگیت تصمیمات جدید بگیری، همه را شگفت زده کنی و به زندگی جدیدت سلام کنی....هرچه هست نتیجه اش خوب است، حجمی از فاصله گرفتن های یکهویی و درون غار رفتن و فکر کردن و فکر کردن و فکر کردن برای رسیدن به یک نتیجه گیری کلی برای آینده .... گاهی با خودم فکر میکنم که اگر غار تنهاییم را از من بگیرند به کجا پناه ببرم  و پوست بیاندازم و راحت تصمیمات جدید بگیرم؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ 16/07/02
notenevis ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی