نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

مسوولیت خطیرم:))

Saturday, 28 October 2017، 08:03 PM

وقتی نوشتن دغدغه ات شده باشد، وقتی که آدم های زیادی با نوشته هایت زندگی کرده باشند، به تو از انرژی که از لایف استایل تو گرفته اند، از تخیل  و تجربه و هر آنچه که نوشته ای میگویند و حس میکنی زندگی خیلی ها شاید تحت تاثیر نوشته هایت بوده باشد، آن وقت است که حس مسوولیت میکنی، حس مسوولیت در قبال مخاطبین وبلاگیت، مخاطبین مجازی که در جریان زندگی شخصیت هرگز قرار نگرفتند ... آن وقت است که دیگر برایت سخت است خیلی چیزها را گفتن، خیلی حرف ها را زدن، از درد و غم و غصه ها و ناراحتی های زندگیت گفتن، چراکه گمان میکنی خیلی از حرف های امیدوارکننده ای که برای دیگری زده ای تا از غم و غصه نجاتش بدهی، حالا شده دردت ... آن وقت است که اگر نوشتن، هنر، نقاشی و عکاسی که همیشه برایت حکم آرام بخش را داشته اند ، حال میشوند خودشان درد ... آن وقت است که با خودت فکر میکنی امیدت، رویاهایت، باورهایت دیگر متعلق به خودت تنها نیستند، که باید قوی تر ظاهر بشوی، صبورتر باشی تا ابهتت پیش خودت لااقل حفظ بشود و بتوانی از پا بلند شوی و خودت را بتکانی و شروع به دویدن کنی، چنان قبل ترها که آهویی تیزپای جنگل روزگار بودی... باید بلند شد، نوید بخش امید و پیروزی بود برای دیگران..نباید فراموش کرد هرانسان در این زمین رسالتی دارد و آن چیزی نیست جز امید، مهربانی و عشق....

 

پ.ن: راستی روز کوروش مبارک. متاسفانه کوروش هم در حصر شد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ 17/10/28
notenevis ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی