نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

تو از غمنومه سر ریزی من از خونِ قناری ها
به مسلخ میکشن پاتو به جرم سر به داری ها
به جرم سر به داری ها

به آواز ِ قناری های مسلخ دیده مومن باش
زمین از غیر ممکن ها پُره اما تو ممکن باش
اما تو ممکن باش

منو تو.. آبروی مونده ی باغیمو بار آور
منو تو.. باغ ِ آفت دیده ایم اما بهار آور
چنان از.. نا امیدی های هم امید می سازیم
که از یک.. شمع باور مُرده صد خورشید می سازیم

اگرچه خسته ای از حمل ِ این بغض های طولانی
حریم امن ِ موندن باش ای یار ِ دبستانی
اگرچه بغض ِ ابرای سِمِج سختو نفس گیره
بیا اشکاتو نذر ِ شونه ی من کن، نگو دیره
نگو دیره

منو تو.. آبروی مونده ی باغیمو بار آور
منو تو.. باغ ِ آفت دیده ایم اما بهار آور
چنان از.. نا امیدی های هم امید می سازیم
که از یک.. شمع باور مُرده صد خورشید می سازیم

ترانه سرا : علی اکبر یاغی تبار


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 10 August 15 ، 07:26
notenevis ...

ﻇﻬﺮ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ.

ﺳﺎﻳﻪ ﻫﺎ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻨﺪ، ﻛﻪ ﭼﻪ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ.

ﺳﺎﻳﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺑﻲ ﻟﻚ،

ﮔﻮﺷﻪ ﻳﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﭘﺎﻙ،

ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ! ﺟﺎﻱ ﺑﺎﺯﻱ ﺍﻳﻦ ﺟﺎﺳﺖ.

ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺧﺎﻟﻲ ﻧﻴﺴﺖ:

ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻫﺴﺖ، ﺳﻴﺐ ﻫﺴﺖ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻫﺴﺖ.

ﺁﺭﻱ

ﺗﺎ ﺷﻘﺎﻳﻖ ﻫﺴﺖ، ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺮﺩ.

ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ، ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ﺑﻴﺸﻪ ﻧﻮﺭ،

ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ 

ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﻲ ﺗﺎﺑﻢ، ﻛﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ

ﺑﺪﻭﻡ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺩﺷﺖ، ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻛﻮﻩ.

ﺩﻭﺭﻫﺎ ﺁﻭﺍﻳﻲ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﺪ. »


سهراب سپهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 09 August 15 ، 12:37
notenevis ...

دوباره شب که میرسد، پر از ستاره میشوم
دوباره واژه های خیس، پر از ترانه میشوم
دوباره باد میبرد،مرا 
به لانه ی فرشتگان 
میان ابرهای بی کسی و لخته لخته آسمان
دوباره ماه میشوم، دوباره باغ میشوم
مهتاب اگر نشد، نشد!
خودم چراغ میشوم...
محمد صالح علاء

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 08 August 15 ، 18:56
notenevis ...

دانی که حروف عشق را معنی چیست ؟

عین عابد و شین شاکر و قافست قانع


مولانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 08 August 15 ، 18:53
notenevis ...

و هر بار این آهنگ ابی و گوگوش رو گوش بدم یاد عزیزترین ها و رفیقانی افتم که از پیشم رفته اند...


یکی موند و یکیمون رفت جهان ما دو قسمت شد
یکی تنها توی خاکش یکی راهی غربت شد
یکیمون از قفس پر زد یکی خواست و نمی تونست
نگاهش رو به دریا بود ولی راه و نمی دونست


دو تا آینده مبهم یه تابستون بی خورشید 
همون فصلی که رویامون مثل ارتش فروپاشید
میون زمزمه هامون یه آهنگ یادگاری موند
یکی مون از خدا دور شد یکی هنوز نماز میخوند


تو و عکسای دیروزت منو شعرای این دفتر
توی نوستالژی جاموندیم به زیر خاک و خاکستر
به دنیا اومدیم اما ما این دنیا رو نشناختیم
چه میموندیم چه میرفتیم بهم بازی رو می باختیم


یکی از ما تموم زندگیشو توی تشویش تنهایی سفر کرد
نمیدونست خودش رو جا گذاشته که یه حسی تو قلبش میگه برگرد
یکی از ما هنوزم رو به دریا توی دنیا دیروزش اسیره
یه خواهش از خدا داره که شاید جوونیشو بتونه پس بگیره


تو و عکسای دیروزت منو شعرای این دفتر
توی نوستالژی جاموندیم به زیر خاک و خاکستر
به دنیا اومدیم اما ما این دنیا رو نشناختیم
چه میموندیم چه میرفتیم بهم بازی رو می باختیم       

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 August 15 ، 20:57
notenevis ...

وقتی تو نیستی نه هستهای ما چونان که بایدند نه بایدها
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خوانم
چندیست لبخند ها ی لاغر خود را در دل ذخیره می کنم باشد برای روز مبادا
اما در صفحه های تقویم روزی بنام روز مبادا نیست
آنروز هر چه باشد روزی شبیه دیروز، روزی شبیه فردا، 
روزی درست مثل همین روزهای ماست 
اما کسی چه میداند شاید امروز نیز روز مبادا باشد 
وقتی تو نیستی نه هستهای ما چونان که بایدند نه بایدها 
هر روز بی تو روز مباداست . . . !!! ”


― قیصر امین‌پور


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 August 15 ، 18:02
notenevis ...

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که در این گنبد دوار بماند


حافظ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 August 15 ، 20:42
notenevis ...

من از نهایت شب حرف میزنم

من از نهایت تاریکی 

و از نهایت شب حرف میزنم

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار 

و یک دریچه که از آن 

به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم


فروغ فرخزاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 31 July 15 ، 20:33
notenevis ...

برای خواب معصومانه ی عشق

کمک کن بستری از گل بسازیم

برای کوچ شب هنگام وحشت

 کمک کن با تن هم پل بسازیم

کمک سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم

کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

بذار بین من و تو دستای ما، پلی باشه واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر،

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نست

تو را میشناسم ای شبگرد عاشق

تو با اسم شب من آشنایی

از اندوه تو و چشم تو پیداست که از  ایل و تبار عاشقایی

تو را میشناسم ای سر در گریبون غریبگی نکن با هق هق من

تن شکستتو بسپر به دست نوازش های دست  عاشق من

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

بذار بین منو تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیس

 

 

به دنبال کدوم حرف و کلامی؟

سکوتت گفتنه تموم حرفاس

تو را از تپش قلبت شناختم

تو قلبت قلب عاشق های دنیاس

تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه منو به جشن نور و آینه بردی

چرا از سایه های شب بترسم

تو خورشیدو به دست من سپردی

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

 بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشفای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیس

کمک کن جاده های مه گرفته منه مسافرو از تو نگیرن

کمک کن تا کبوتر های خسته رو یخ بستگی شاخه نمیرن

کمک کن از مسافر های عاشق سراغ مهربونی رو بگیری

کمک کن تا برای هم بمونیم کمک کن تا برای هم بمیریم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

بذار بین من و تو دستای ما پلی باشد واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیس

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 July 15 ، 07:54
notenevis ...

ﺁﻥﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺧُـﻨـﯿـﺎﮔﺮ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽﺳﺖ

ﮐﻪ ﺁﻭﺍﺯﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ

ﺯﺑﺎﻥ ِ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ

ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺎﮐﻠﯽ ﺷﺎﺩ

ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮﺳﺖ

ﻫﺰﺍﺭ ﻗﻨﺎﺭﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ

ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯼ ﻣﻦ

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺯﺑﺎﻥ ِ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ

ﺁﻥﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺩﻝ ﺍﻧﺪُﻩ ﮔﯿﻦ ﺷﺒﯽ ﺳﺖ

ﮐﻪ ﻣﻬﺘﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺟﻮﯾﺪ

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ

ﺯﺑﺎﻥ ِ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ

ﻫﺰﺍﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﻡ ِ ﺗﻮﺳﺖ

ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ

ﺩﺭ ﺗﻤﻨﺎﯼ ﻣﻦ

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺯﺑﺎﻥ ِ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ

ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ


در سالروز درگذشت احمد شاملو

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 July 15 ، 11:18
notenevis ...