نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۳۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

بهترین و نزدیک ترین دوستان آدمی همان ها هستند که رابطه ات با آن ها چهارفصل است، سردی دارد، گرمی دارد، بهار دارد و زمستان دارد. آن هایی که در اوج دلخوری هم باز ته دل هردوتان قرص است که همه چیز به حال سابق برمیگردد، بهتر از قبل، قوی تر و محکم تر از قبل! مثل گرهی که باز شده باشد، گره قلب های دو دوست هم ممکن است شل بشود، اصلا جدا بشود اما دست آخر گره را محکم تر میکنند که جدانشدنی بشود و محکم کاری بشود. بهترین دوستی ها همان ها نیست که همیشه همه وقت در خوشی ها کنار هم باشند دونفر، بهترینش همان حالتیست که دلشان به هم گره خورده باشد و ناملایمات روزگار از هم جدایشان نکند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 05 March 16 ، 13:45
notenevis ...

آدم هایی را میبینم که در رابطه اند، روابطی نامعلوم، بی انتها، بی سرانجام و غیررسمی اما حالشان خوب است، عمیقا به هم عشق می ورزند، همدیگر را دوست دارند و برای آرامش هم همه کار میکنند. آدم هایی که مهربانیشان بی انتهاست و با آن که میدانند وصالی در رابطه شان نیست اما حالشان خوب است. از دور که میبینم، از زبانشان که میشنوم با خودم فکر میکنم چند درصد آدم هایی که به وصال هم رسیدند اینطور رابطه شان منطقی، عاشقانه و حالشان عمیقا خوب است. دل های آدم ها که با هم باشد فرق نمیکند که عقل چه میگوید انگار زیاد، دل کار خودش را میکند حتی اگر عقل تکذیبش کند. جایگاه بعضی آدم ها در زندگی هم امن است اگر تفاوت ها و دلایل جدایی آنقدر به طرفین بی ربط نیاید که یکهو چاردیواری قلبشان ناامن همین دلایل بشود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 04 March 16 ، 19:49
notenevis ...

راستش پیش بینی کردن آینده در دنیای بی حساب و کتاب امروزی و دنیای عدم قطعیت سخت است آن هم ده سال بعدت را، اما چون دوستی درخواست کردند و به چالش دعوت کردند من هم روی ماهشان را زمین نمی اندازم. ده سال بعد قاعدتا من خانمی 36 ساله هستم که احتمالا کمی هیجاناتش منطقی تر شده و از لحاظ عاطفی به یک ثبات رسیده باشد، چهارسال بعدش قرار است چهل ساله بشوم و مثل الان که به سی سالگی فکر میکنم،  آن موقع احتمالا دارم به چهل سالگی فکر میکنم و برای زندگیم ددلاین میگذارم که تا چهل سالگی به کجا رسیده باشم، آن موقع احتمالا در نقاشی برای خودم به جاهای خوبی رسیده باشم و دوربین عکاسی حرفه ایم رفیق شفیق خوبی برایم شده باشد و همچنان ذوق و شوق هنر و ادبیات درونم زنده باشد، در شغلم باید موفقیت های زیادی کسب کرده باشم و احتمالا تا آن موقع مادر هم باشم و تازه حال و روز مادر خودم و نگرانی هایش را کم کم درک کرده باشم. آن موقع احتمالا یک عاشق به معنای واقعی کلمه هم باشم که بی نیمه ام نتوانم به ادامه زندگی فکر کنم. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 04 March 16 ، 19:20
notenevis ...

گاهی همه چیز مصورش زیباتر میشود، درست وقت هایی که سکوت لبانت حکایت از ذهن پرحرفت دارد. اینطور وقت ها رو می آوری به تصویرهایی که حالت را خوب میکند، هنر تصویرسازانی که در یک عکس خالی دنیایی از حرف دارند. گاهی عکس ها، گاهی هنر از دریچه ای با تو حرف میزند که با خودت فکر میکنی که چه خوب است که میتوانی در سکوت شنونده و بیننده دنیایی حرف باشی بی آن که حوصله ات سر برود.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 02 March 16 ، 19:50
notenevis ...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 02 March 16 ، 12:38
notenevis ...

باورهای آدمی مثل جوانه ای که در خاک مانده باشد است که اگر پرورش یابد سراز خاک بیرون می آورد و اگر پاروی آن بگذارند له میشود و هرگز رنگ زندگی بیرون از خاک را نمی بیند. تکلیف آدم ها اینطور با دنیایشان  روشن میشود که بذر امید در دلشان کاشته میشود و آن وقت اگر کسی این امید و باور را له کند طعم جوانه زدن و رشد یافتن از آن ها گرفته میشود. مراقب باشیم، مراقب باورها و بذر امیدی که در دل آدم ها می کاریم باشیم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 02 March 16 ، 12:34
notenevis ...

گاهی هم بی حوصله ای، نه که بخواهی کسی را برنجانی، صدا گریز، بی حوصله در تنهایی خودت فرو میروی.دلت نمیخواهد با کسی حرف بزنی، یک تابلو زندگی تعطیل، درست مثل تابلوی تعطیل است مغازه ها بزنی سر در پیشانی ات و از بقیه بخواهی که برای لحظاتی، ساعاتی تو را به حال خودت بگذارند، تا دمی بیاسایی و آرام گیرد ذهن آشفته نگرانت ...گاهی بی هیچ دلیلی بی حوصله ای، اندکی درک می طلبی فقط...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 29 February 16 ، 17:44
notenevis ...

چشمان آدم ها به هرکه دروغ بگوید به خود آدم نمی تواند دروغ بگوید. قصه آن است که چشم ها یک نماد است، نمادی از سر درون هر آدمی ...آدمی که شاد است با تمام چشمانش می خندد، چشمانش برق می زند و آدمی که ادای شادی را در می آورد عمق چشمانش باز هم بی رمق و غمگین باقی می ماند. از کنار چشمان هیچ آدمی نباید ساده گذشت.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 28 February 16 ، 06:06
notenevis ...

حالم خوب است،

هنوز خواب می بینم ابری می آید

و مرا تا سر آغاز روییدن بدرقه می کند

تابستان که بیاید نمی دانم چند ساله میشوم

اما صدای غریبی مرتب می خوانَدم :

تو کی خواهی مرد!؟

به کوری چشم کلاغ؛ عقابها هرگز نمی میرند .

مهم نیست !

تو که آن بید لب حوض را به خاطر داری !

همین امروز غروب

برایش دو شعر از نیما خواندم

او هم خم شد بر آب و گفت :

گیسوانم را مثل «ری را» بباف؛


سید علی صالحی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 27 February 16 ، 13:13
notenevis ...

دلتنگ کسی میشوی که دلش برایت تنگ نمیشود، کسی را دوست داری که دوستت ندارد، کسی دوستت دارد که دوستش نداری، اصلا تمام قوانین دل به دل راه  دارد زیر سوال رفته، میدانم، همه این ها را میدانم که رفتن در جاده های یک طرفه ای که  تنها لذت رفت را در بهترین حالتش می چشی و زجرش را به روی خودت نمی آوری ناراحتی دارد، اما یادت نرود در این دنیا چیزهایی هست که نمیدانند همه کس، آن هم قدر و منزلت تویی که برای آدم های اشتباه دلت تنگ میشود، یادت نرود تو مهم تر از همه آنان هستی که جاده زندگیت کنارشان یک طرفه شده،  پس قدر خودت را بهتر است بدانی و دلت را بدهی برودپی جاده های دوطرفه ای که لذتش می ارزد به هزار هزار ثانیه های غمگین یک طرفه هایش. 


پ.ن: برای دوستی که قلبش گرفته بود از تمام جاده های یکطرفه دنیا.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 26 February 16 ، 17:36
notenevis ...